در دو قسمت قبلی مقاله به موضوع جایگاه سازی برند و اهمیت این موضوع در مدلهای جدید بازاریابی پرداختیم و به تشریح کامل محل نبرد ذهنی برای ایجاد جایگاه کارایی که منجر به افزایش توان رقابتی برند شما در مقابل رقبایتان خواهد شد و از ایجاد جنگهای فرسایشی بازاریابی و از دست رفت منابع شما خواهد شد پرداختیم در ادامه این مقاله به شما کمک می نماییم که بتوانید نقشه راه را به عنوان یک فرمانده در حوزه کسب و کارتان به دست آورید.
مطالعات مغزی دیدگاه های جدیدی را در زمینه رفتار مشتری در اختیار ما قرار می دهند، ولی یکی از مهم ترین این یافته ها، تأثير بازاریابی بر تجربه مشتری است. تعداد کمی از عوامل بازاریابی و تبلیغاتی، ارزش بازاریابی را کم می کنند، ولی چند بار این جملات به گوشتان خورده؟
راه اندازی کسب و کار از جلمه کارهایی است که هر انسانی حداقل یکبار به آن فکر می کند. با گسترش دیجیتال، راه اندازی کسب و کار آنلاین و اینترنتی مورد توجه قرار گرفته است.
با توجه به گسترش روزافزون شبکه های اجتماعی، بازاریابیشبکه های اجتماعی از جمله شیوه های بازاریابی است که بسیار مورد توجه قرار گرفته است. با این حال، نباید گول سادگی کار با شبکه های اجتماعی را خورد و حتما باید در بازاریابی شبکه های اجتماعی، از برخی موارد پرهیز کرد.
در این مقاله به چگونگی توسعه طرح قیمت گذاری یک محصول یا خدمت می پردازیم که هم برای کسب و کارهای نوپا و تازه وارد لازم است و هم می تواند کمک شایانی به کسب و کارهای باتجربه کند.
پس از شناخت بازار هدف و انتخاب بازار خط مقدم ساحلی، نوبت آن است که مخاطب یا مشتری بالقوه را به مشتری بالفعل یا دست به جیب تبدیل کنیم. فرایند جذب مشتری همان چیزی است که در این مقاله به آن می پردازیم.
پژوهش نورواکونومیکس ذکر شده در مقاله قبل نشان می دهد که تقریباً ۱۵ درصد از مشتریان شما افراد ولخرجی هستند که حساسیت کمی نسبت به درد پرداخت یعنی حس ناراحتی عصبی مرتبط با جدایی از پول دارند. فروش به افرادی که حس درد و ناراحتی از پرداخت را ندارند، باید ساده باشد. اینطور نیست؟ یک فرد ولخرج با احساسات بازدارنده ضعیف از خرید، در مقایسه با فرد خسیس یا معمولی، از پیشنهادات ارائه شده بیشتر استقبال می کند. با این حال، فروش مسلم نیست؛ چون اولاً فروش یک رقابت است.
یکی از بخش های اساسی هر کسب و کار، ارزیابی قسمت های تشکیل دهنده کسب و کار است. ارزیابی ای که باید واقع گرایانه و به دور از هرگونه اغراق و نادیده گرفتن باشد. در این مقاله نکاتی را درباره ارزیابی نشان تجاری به شما می گوییم.
در سه سری قبلی از این مقاله ها متوجه شدیم جایگاه سازی یعنی ایجاد حفره ای در ذهن مشتریان و مخاطبان بازار هدف، که موجب میشود شما و کسب و کارتان با ایجاد نیاز یا خواسته در ذهن مخاطبان بازار هدف ، به آنها یادآوری شود ودر نتیجه این امر مهم،شما وفادارترین مشتریان را برای خود به دست خواهید آورد. این یعنی برند سازی
در قسمت قبل سعی نمودم به مفهوم جایگاه سازی بپردازم. مفهومی ساده و درعینحال بسیار پیچیده، این پارادوکسی ست که این موضوع را جذابتر میکند و همین امر موجب میشود که بسیاری از برندها و نام و نشانهای تجاریموفق شوند و بعضی دیگر از گردونه رقابت و ماندن در فضای تجاری دور شوند و خداحافظی نمایند.
می خواهید کالا یا خدمات بیشتری را به فروش برسانید؟ ایده ای دور از عقل به نام بازاریابی تله ای به شما توصیه می شود: به مشتری هایتان کالا یا خدمات نامرغوبی را با همان قیمت ارائه دهید. در حالی که مشتری تمایلی برای خرید کالای نامرغوب نشان نمی دهد، می بینید که به هدف خود، یعنی فروش کالا یا خدمات مورد نظر می رسید.
وقتی کسب و کاری را خودتان راه اندازی می کنید، باید بتوانید محصولات خود را به خوبی به دیگران بفروشید. توانایی خوب فروختن یکی از مهم ترین مهارت های کارآفرینان یا صاحبان کسب و کارهای اینترنتی و غیراینترنتی است.
بازاریابی همانند لاس زدن با شخصی دیگر است: هرگز خیلی پرقدرت پیش نروید ولی از اینکه خودتان را معرفی کنید، نترسید. مفهوم معرفی این مقاله متمرکز شدن روی این ایده است: من آن را " تعادل فشار و کشش " می نامم. هنگامی که استراتژی های فشار به طور کامل با استراتژی های کشش متعادل می شوند، می توان انتظار ورود مشتریان جدید را به صورت خودکار داشته باشید.