داستان زامبی شدن ما
حتماً شما هم میگویید موضوعی از این عنوان جذابتر نبود که به عنوان نام یک مقاله انتخاب کنیم ولی باید بدانید موضوع اصلی زامبی های فیلمهای ترسناک نیستند بلکه خود ما هستیم که تبدیل شده ایم به زامبی.
دقیقاً روی صحبت این مقاله با من و شماست که خلاقیت، انسانیت، و پشتکار را برای رسیدن به موفقیت به زمین گذاشته ایم .بدون آنکه شاید خود بدانیم داریم خون خویش را میمکیم و از این بابت که دچار مرگ تدریجی شده ایم ،شاید خوشحالم باشیم.
در این مقاله به شما کمک می نمایم تا بتوانید عوامل تبدیل شدن به زامبی را بشناسید و بتوانید به درستی مسیری را برای موفقیت و کسب خلاقیت به دست آورید. و در همین مقاله مقاله های جانبی دیگری را نیز به شما معرفی می کنم که می تواند به صورت تکمیلی مسیرتان را برای موفقیت ولذت بردن بیشتر از زندگی محیا نماید.
داستان زامبی ها را همه ما شنیده ایم، داستانی که برگرفته از کتابهای دارن شارن است.
زامبی شدن ما انسان ها به علت نشناختن درست هدف از زندگی و موفقیت است
موجودات ترسناک که بدون آنکه نیاز داشته باشند زاد و ولد کنند، می توانند با گاز گرفتن یا حمله به دیگران آنها را نیز مانند خودشان کنند وهمه ما از وجود این موجودات در کنارمان احساس ترس داریم و از اینکه خودمان و فرزندانمان مورد حمله این موجودات قرار نگیریم، هراسانیم.
ولی موضوع ترسناک دیگری که همه ما در مواجه با آن قرار گرفته ایم، این است که این زامبی ها در همه جای زندگی ما حضور دارند و اصلاً خودمان تبدیل شده ایم به زامبی، بدون آنکه بدانیم، و بخواهیم متوجه شویم، سرمان را مانند کبک به زیر برف برده ایم، چرا ما این کار را می کنیم و چگونه می توانیم با آن مقابله کنیم؟ حتماً در این مورد که این موضوع از بچگی ما و دوران طفولیت ما شروع می شود،در مقاله و نوشته دیگر بیشتر صحبت خواهیم کرد، اما ذکر این نکات را در اینجا لازم می دانم.
1- قانون x
این قانون برای زندگی ما مانند شریان اصلی و خونی ست که در رگهای ما در جریان است و ما برای ادامه بقا به آن نیاز داریم، همیشه کلمه x به ما نشاندهنده مجهولیت بوده ، چرا از این کلمه در علم اینگونه استفادهشده است.
برنمیگردد به اینکه کلمه دیگری مانند Y، Z، و مانند اینها به فکر دانشمندان نرسیده است، برمیگردد به ماهیت شکل این کلمه که از دو خط تشکیلشده است، که در نقطه تلاقی آنها مانند یک دوراهی میباشد که به هر سمت نگاه کنید یک دوراهی میبینید.
برای همین است که در بسیاری از جاهایی که میخواهند به شما خطری را گوشزد کنند از این کلمه استفاده میکنند، ولی نکته مهم آن است ما به علائم هشداردهنده که مثلاً روی شیشه نصبشدهاند بسیار سریع دقت میکنیم، چون در یکلحظه و بهسرعت متوجه میشویم که خطری ما را تهدید میکند، ولی در بسیاری از شرایط زندگیمان ما در دوراهیهای X، قرار میگیریم و با توجه به اینکه میدانیم تصمیم درست در این مورد یعنی، ساختن پایههای زندگی و زندگیمان را با این تصمیمها و مانند آنها میسازیم.
ولی بدون توجه به نتایج راهی را انتخاب میکنیم که یا فکر میکنیم درست است که این تصمیمها هم در بسیاری از مواقع بر اساس عدم درک درست از شرایط محیطی اتفاق میافتد ویا می گوییم هرچه پیش آید خوش آید و در انتها موجب نتایج بدی در زندگیمان میشود و یا بر اساس فشاری که بر رویمان است این تصمیم را اتخاذ میکنیم، و این همان موضوعی ست که موجب این میشود که بسیاری از مواقع شیرهای زندگیمان را بز و بزهای زندگیمان را شیر ببینیم.
یکی بز به شیری زبامی بلند سخن گفت نالایق و ناپسند
ز حسرت چنین گفت شیر تو را بام نموده بدین سان دلیر
فروتر اگر آیی و ایستی من آنگه بگویم که تو کیستی
در مسیر زندگی ما بسیاری از این دوراهیهای زندگی قرار دارد، دوراهی درس خواندن یا نه، عاشق شدن یا نه، دوراهی انتخاب رشته ، خیلی از ما در هنگام انتخاب رشته دانشگاه، به خاطر اینکه باید دانشگاه برویم، مجبور میشویم، رشتهای را انتخاب کنیم، که هیچچیز راجع به آن نمیدانیم، یا اصلاً باب میل ما نیست، ازیکطرف اگر انتخاب کنیم که مطمئن هستیم که راهمان را اشتباه انتخاب کردهایم و از طرف دیگر اگر انتخاب نکنیم، همت آن را نداریم که یک سال دیگر به همه و خودمان ثابت بکنیم ما میتوانیم،آن را انجام نماییم.
پیشنهاد ویژه ما در کنار مطالعه مقاله زامبی ها، مطالعه مقاله های زیر است:
1- هدف چیست و چگونه می توان آن را ترسیم کرد
2- دوره آموزشی رایگان خلاقیت و آشنایی با مفاهیم خلاقیت
4- ترس چیست و چگونه می توان بر آن غلبه کرد
و حتی نمیخواهیم برای یک سال آینده دیگرمان و آن رشته موردعلاقه نیز وقت صرف بکنیم، تا ببینیم نیاز کشور، منطقه، سازمان، و یا جامعه ما چیست و آینده این رشته چه خواهد شد؟ این عدم وجود تفکر خلاق و نداشتن چشمانداز چیزی ست که بسیاری از من و شمارا با خود درگیر کرده است.
آدمهای موفق از فضای دیگری نیامدهاند آنها نیازی را کشف کردهاند که در مرحله اول در درون خودشان و ثانیاً متوجه شدهاند میتوانند با تغییراتی کوچک نیاز دیگران را نیز با آن مرتفع سازند و همین موضوع موجب میگردد در آینده شغلی را انتخاب کنیم که هیچگاه موردعلاقه ما نیست و نمیتوانیم با آن رابطه برقرار کنیم و زندگیمان را روی مدار مثبت و لذت بردن قرار دهیم و اینگونه میشود که تبدیل میشویم به زامبیهای غولپیکری که بهجز تبدیل کردن دیگران به خودمان، هیچ انگیزه دیگری نداریم
وقتی این عده زامبی در یک سازمان جمع شوند مطمئناً نمیتوانند چرخهای سنگین و در حال فرورفتن درگل سازمان را بیرون بکشند،.نه شما هم به خودتان غره نشوید که من مدیر قسمتی هستم که کار خودش را به بهترین شکل انجام میدهد و دیگر من کاری ندارم که فلان مدیر چهکار میکند، این همان نشانههای اولیه ویروس زامبیهاست که به علت اینکه خفیف است شمارا متوجه خودش نمیکند.
یا شما سازمانی رادارید که در آن متوجه بیانگیزگی کارکنان تان شدهاید، ولی نمیدانید چرا هرچه از سیستم پاداش و تنبیه استفاده میکنید جوابی را که باید بگیرید به شما نمیدهد، به خودتان نگاهی بی اندازید، متوجه میشوید که شما بهعنوان یک رهبر و هدایتگر سیستم، دارای هیچ چشمانداز قابللمسی نیستید، یعنی چشماندازی که خودتان را در درون آن لمس کنید و بتوانید، نیروی باورتان را در فضای آن بگسترانید.
و اگر چیزی هم هست یک سری دستورالعمل و تبصره و نامهنگاریهای اداری ست که شبیه دستور میباشد و نیروی شما خودش را در به دست آوردن آن سهیم نمیداند، یعنی نمیداند که علاوه بر نقشهای روزمره یکسری از کارهای دیگر و مهمتری نیز دارد که باید آنها را به بهترین شکل ممکن انجام نماید. خودش را در ترسیم و به دست آوردن آرمانهای مسیر و اهداف والای جامعه نمیبیند،تا به حال به این فکر کردهاید چرا ما برای کمپینهایی مثل حفظ و نگهداری آب در کشور کمترین سهم را دارا هستیم و خودمان را در این قضیه سهیم نمیکنیم.
چون ما انسانها همان چیزی را باور میکنیم که میبینیم، و آنقدر تنبل هستیم که به تحقیق و پیجویی موضوع اقدام نمیکنیم، هنگامیکه متوجه میشویم کسانی که باید در این قضیه فعالیت کنند خودشان شاید کمترین میزان تلاش را انجام مینمایند و هیچ چشمانداز قابللمسی برای اینکه با آب میتوانیم آینده اقتصادی و شکوفایی فضای کسبوکار را برای خودمان و فرزندانمان مهیا کنیم، نداریم و بدون این عنصر حیاتی هیچ برنامه توسعهای مقدور نمیباشد.
خوب مسلماً ما همفکر میکنیم اینها در حد شعار هستند، برای این کار نیازی نیست که ما بهصورت مداوم خشکسالی و چیزهای ناگواری که ممکن است برایمان پیش آید را نشان دهیم، باید نکات مثبت و ارزشمند چشماندازمان را بهگونهای قابللمس و باور ترسیم کنیم، تا نیروهای ما برای انجام این کار انگیزه گرفته و خودشان را در آن سهیم ببینند.
نیروهای بدون انگیزه در حقیقت همان زامبیهایی هستند که ما خودمان تولید و به جان سازمان و جامعهمان انداختهایم،ادامه این مطلب را در قسمت دوم بخوانید
برای کسب اطلاع و نحوه استفاده از این دوره لطفاً با شماره تماس 88608518-021 و 44381637-021 تماس حاصل نمایید.