برندینگ شخصی یا پرسنال برندینگ (Personal Branding)
در این مقاله قصد داریم شمارا با مفهوم برند شخصی (Personal Branding) آشنا نماییم. برند شخصی یعنی " اینکه خودتان باشید، بهترین خود". برندسازی شخصی دانستن این موضوع است که چه چیز برای شما معتبر بوده، شما را از همتایانتان متمایز ساخته، شمارا به مخاطبان هدفتان مرتبط کرده و آنها را متقاعد میسازد، و سپس استفاده از آن برای دستیابی به اهدافتان و افزودن ارزش به کارفرمایتان میباشد.
برند شخصی
مزایای برندسازی
فرآیند ایجا د برند شخصی
هشت قانون طلایی برندسازی شخصی
مولفه ها و مهارتهای موردنیاز برای یک برند شخصی
جایگاه یابی برند شخصی
ارزیابی برند شخصی
استراتژی های برند شخصی
برند شخصی در فرهنگ های مختلف: از دیدگاه فردی و جمعی
برندسازی شخصی برای کارآفرینان
کلام آخر
اگر شما هم میخواهید در یک دوره دیجیتال مارکتینگ کارآمد شرکت کنید ما به شما دوره دیجیتال مارکتینگ دکتر مهریزدان را پیشنهاد میدهیم دوره ای که در آن شما به یک دیجیتال مارکتر حرفه ای تبدیل میشوید
اگر دوست دارید به یک مذاکره کننده خوب تبدیل شوید دوره مذاکره و آموزش مذاکره دکتر مهریزدان مدرس مدیریت صنعتی و مشاور فروش و بازاریابی متعلق به شماست اگر دوست دارید در یک دوره فروش کارآمد نیز شرکت نمایید ثبت نام در دوره فروش و فروشنده حرفه ای دکتر مهریزدان و اگر میخواهید توسط یکی از مشاوران برجسته برندسازی و تبلیغات ایران به یک برند شخصی خوب تبدیل شوید در دوره برندسازی شخصی شرکت کنید.
برند شخصی
امروزه برند سازی شخصی به مهارتی مهم برای بقا تبدیلشده است. زیرا هر فردی صرفنظر از سن، موقعیت یا کسبوکار، یک برند شخصی دارد. برند شخصی باید منعکسکننده هویت شخصی باشد اما مهم است که آنها را از یکدیگر متمایز کنیم. هویت شخصی دربرگیرنده همه ویژگیهای شخصیتی فرد اعم از مثبت و منفی میباشد. برند شخصی تمایل شما درباره نحوه ادراک دیگران از شمارا منعکس کرده و با برجسته ساختن آن ویژگیها شکل داده میشود و بنابراین میتواند انتخابی آگاهانه باشد.
برندینگ شخصی همانند سایر خدمات بازاریابی دیجیتال (دیجیتال مارکتینگ)، به متخصصان و کارشناسان مجرب این حوزه نیازمند است تا تمامی این برندسازی شخصی طبق اصول و معیارهای این کار انجام گیرد. برنامه ریزی و شکل دادن به این امور برندینگ شخصی، در حوزه مدیریت برند قرار می گیرد و این روزها، با پیشرفت روزافزون اینترنت، داشتن یک برند شخصی قوی از هر زمان دیگری آسان تر شده است.
قدرت یک برند شخصی با سه مؤلفه تمایز(Distinctive)، مرتبط بودن(Relevant) و سازگاری(Consistent) مشخص میشود. برند شخصی به اینکه افراد تا چه اندازه میتوانند تواناییها و ویژگیهای خود را بهخوبی شناسایی کنند، بستگی دارد. هنگامیکه فرد بزرگترین نقاط قوت خود را از دیگران متمایز کند، این تمایز او را بهیادماندنی خواهد ساخت. برند شخصی باید معرف باورهای فرد بوده و آنها را به سایرین منتقل کند، اما مرتبط بودن در یک برند شخصی مستلزم درک و اهمیت دادن به باور سایر افراد نیز میباشد. مؤلفه سازگار بودن برای یک برند، به افرادی اشاره دارد که کارهایی را بارها و بارها به شیوهای متمایز و مرتبط انجام میدهند، زمانی که برند شخصی سازگار باشد، افراد قادر به اعتماد به آن هستند چراکه بهطور مداوم به شیوهای خاص فعالیت و معاشرت میکنند. افراد میتوانند بدانند که چه چیز از صاحب برند انتظار داشته باشند. درواقع برند شخصی سازگار به افراد امکان میدهد که تداعیات ذهنی و احساساتشان را درباره دیگران، صرفنظر از جایی که با برند مواجه شدهاند، حفظ کنند.
حتماً بخوانید: برندینگ دیجیتال یا برندسازی دیجیتال (Digital Branding)
همانطور که گفته شد، برندینگ شخصی همه آحاد یک جامعه را در بر می گیرد. فرقی نمی کند که شما یک پزشک جراح باشید و یا یک دبیر ریاضی کنکور؛ پرسنال برندینگ، بدون توجه به کسب و کار شما، باعث معرفی و شناخته تر شدن شما در زمینه دلخواهتان می شود. اگر شما صاحب کسب و کار هستید، برای مثال اگر یک رستوران دارید و یا یک نصب کننده کفپوش هستید، باید برای رونق بیشتر کسب و کارتان، اقدام به برندسازی شخصی کنید و اگر کسب و کار ندارید و مثلا یک ورزشکار یا هنرمند هستید، پرسنال برندینگ به شهرت بیشتر شما کمک می کند.
یک برند شخصی موفق و قدرتمند، قدرت تأثیرگذاری بسیاری بر تصمیمات، خریدها و گرایش دیگران خواهد گذاشت: بهعنوانمثال، هنگام اندیشیدن در مورد یک پروژه یا فرصت که در آن فرد یکی از بیشمار داوطلبان است، نام فرد یکی از نخستین نامهایی است که به ذهن میرسد (اعطای جایگاه ذهنی برتر). داشتن موقعیتی بهعنوان یک متخصص در یک قلمرو، به معنی افزایش نفوذ و اعتبار تصمیمات میباشد. یک برند شخصی قدرتمند افراد را تشویق میکند که فرد را در رأس قرار دهند. اعتبار یک برند شخصی میتواند ناشی از دستاوردها، جایگاه دانش یا حتی سبک شخصی باشد، همین اعتبارها به اعمال فرد وزن بیشتری داده و در معرض دید بودن او را افزایش میدهد. توانایی مجذوب ساختن و ایجاد یک هاله شخصی که افراد درست را جذب میکند، یکی از قدرتمندترین نیروهای برند سازی شخصی است. یک برند شخصی که صداقت، دانش و هوش را منتقل کند، فروش را افزایش خواهد داد چراکه مشتری درک میکند که ارتباط با شخص، ارزش را افزایش میدهد. نام فرد بر روی یک پروژه یا محصول باعث میشود افراد آن را بشناسند و اعتبار و فرصتهایی را نیز در بر خواهد داشت.
یک برند شخصی میتواند فرد را بهعنوان بخشی از یک روش یا فناوری جذاب در کسبوکار قرار دهد. با ترکیب تمام موارد ذکرشده، یک برند شخصی میتواند موجب ترفیع فرد، افزایش فروش خدمات، یا افزایش ادراک از تخصص او شود بهطوریکه فرد بتواند پاداش بیشتری تقاضا کند. حال برای ایجاد برند شخصی در خود، ابتدا فهرستی از چشمانداز، رسالت و رؤیاهای خود تهیه نمایید. ارزشها و تفاوتهایی که شمارا از سایرین متمایز و خاص میکند را در آن ذکر نمایید. سپس بیانیه برند شخصی خود را شامل بلندپروازی، اهداف برند، تخصص، ویژگیهای خدمات برتر و قلمرو فردی خود را تعریف و تنظیم نمایید. در مرحله سوم، بایستی یک برنامه کاری منسجم و متعادل بر مبنای بلندپروازی شخصی خود تهیه نمایید که قابل مدیریت و قابلاندازهگیری باشد. در مرحله آخر بایستی برنامه برند شخصی خویش را اجرا و ترویج نمایید. برند شخصی شما باید بهگونهای اثربخش، ایجاد و حفظ گردد.
حتماً بخوانید: برای برند خودتان دشمن دست و پا کنید!
مزایای برندسازی
در این جا قصد داریم شمارا با مزایای برند سازی شخصی و فرآیند ایجاد برند شخصی آشنا نماییم. هنگامیکه فرد یک برند را کشف و ایجاد کرده و آن را پرورش دهد، منافع بسیاری به دست خواهد آورد. مثل:
1. افزایش در معرض دید بودن و حضور
2. ایجاد تمرکز مشخص بر حرفه یا کسبوکار خود
3. بالا بردن درآمد فرد، افزایش پاداش او
4. رونق یافتن در طول رکوردهای اقتصادی
5. توسعه یافتن به حوزههای جدیدی از کسبوکار
6. درنهایت دستیابی به اهداف
7. شناخت بهتر خود
8. افزایش اعتمادبهنفس
برند سازی شخصی درباره تأثیرگذاری است، یعنی قدرت تأثیرگذاری بر تصمیمات، خریدها یا گرایش دیگران. برخی دیگر از منافع متمایز یک برند شخصی عالی به شرح زیر میباشد:
-
اعطای جایگاه ذهنی برتر
هنگام اندیشیدن در مورد یک پروژه یا فرصت که در آن فرد یکی از بیشمار داوطلبان است، نام فرد یکی از نخستین نامهایی است که به ذهن میرسد.
-
افزایش نفوذ و اعتبار تصمیمات
داشتن موقعیتی بهعنوان یک متخصص در یک قلمرو، به معنی احتمال بیشتر برای باور و اجرای بیانیهها و تصمیمات میباشد.
-
قرار دادن فرد در نقش رهبری
یک برند شخصی قدرتمند افراد را تشویق میکند که فرد را در رأس قرار دهند.
-
افزایش اعتبار
اعتبار میتواند ناشی از دستاوردها، جایگاه دانش یا حتی سبک شخصی باشد. اعتبار به اعمال فرد وزن بیشتری داده و در معرض دید بودن او را افزایش میدهد.
-
مجذوب ساختن
این مورد یکی از قدرتمندترین نیروهای برند سازی شخصی است، توانایی ایجاد " هاله" شخصی که افراد درست را جذب میکند.
اضافه کردن ارزش درک شده به آنچه فرد میفروشد: یک برند شخصی که صداقت، دانش و هوش را منتقل کند، فروش را افزایش خواهد داد چراکه مشتری درک میکند که ارتباط با شخص، ارزش را افزایش میدهد.
-
شناخته شدن
شناخت تنها در مورد خود نیست بلکه بااعتبار و فرصتها نیز در ارتباط است. پنهان کردن برندهای شخصی بزرگ مشکل است و اگر نشان فرد بر روی یک پروژه یا محصول باشد، افراد آن را خواهند شناخت.
-
پیوستگی با روندها
یک برند شخصی میتواند فرد را بهعنوان بخشی از یک روش یا فناوری جذاب در کسبوکار قرار دهد.
-
افزایش درآمد بالقوه
با ترکیب برخی یا همه منافع گفتهشده، یک برند شخصی میتواند موجب ترفیع فرد، افزایش فروش خدمات، یا افزایش ادراک از تخصص او شود بهطوریکه فرد بتواند پاداش بیشتری تقاضا کند.
حتما بخوانید:جایگاه سازی نبردی در برندینگ
فرآیند ایجاد برند شخصی
حال که با مزایای برند سازی شخصی آشنا شدید، فرآیند ایجاد برند شخصی را برای شما شرح دهیم. فرآیند برند سازی شخصی منعکسکننده فرآیند برند سازی محصول یا شرکت بوده و باید از سه مرحله گسترده پیروی کند که بهطور خلاصه بهعنوان "استخراج، ابراز و انتشار" بیان میگردد.
در وهله اول، افراد تشویق میشوند که به درون خود بنگرند تا ویژگیهای متمایزکننده کلیدی را بیابند. سپس " یک بیانیه برند شخصی" الهام بخشی پیرامون این مجموعه ویژگیها ایجاد کنند. درنهایت، یک استراتژی برای ایجاد برندی که برای دنیای بیرون نیز مشهود باشد، ایجاد کنند. درواقع برند سازی برای افراد پیرامون یافتن "ایده بزرگ" آنها، خود اصلی، و قرار دادن آن در دنیای بیرون بهمنظور تحقق خود است.
چهار مرحلهای که فرد هنگام ایجاد برند شخصی قدرتمند و قابلباور باید آنها را طی کند، عبارتاند از:
1. تعریف و تنظیم بلندپروازی شخصی خود
این مرحله شامل تعریف و تنظیم بلندپروازیهای فرد به شیوهای هیجانانگیز و متقاعدکننده و مشهود ساختن آن است. بلندپروازی شخصی فرد، روح، نقطه آغاز، هدف اصلی و اصول راهنمای برند شخصی فرد است. بلندپروازیهای شخصی شامل چشمانداز شخصی، رسالت و نقشهای کلیدی فرد است که با چهار زاویه دید شامل درونی، بیرونی، دانش و یادگیری و مالی در ارتباط است. بدین ترتیب دربرند فرد و نیز در زندگی او توازن ایجاد میشود.
این مرحله شامل شناختن خود و پاسخگویی به سؤالات زیر است:
- رؤیاهای شما چیست؟
- شما چگونه انسانی هستید؟
- چه چیزهایی برای شما مهم است؟
- چه چیز شمارا منحصربهفرد و خاص میسازد؟
- چرا شما با دیگران متفاوت هستید؟
- ارزشهای شما چیست؟ و استعدادهای شما کدام است؟
2. تعریف و تنظیم یک پیمان برند شخصی معتبر
این مرحله شامل تعریف و تنظیم پیمان برند شخصی معتبر، متمایز، مرتبط، برانگیزاننده، بلندپروازانِ و بهیادماندنی است. در وهله اول باید یک تحلیل نقاط قوت و ضعف/ فرصت و تهدید شخصی و ارزیابی خود انجام شود. نتیجه این مرحله تعریف سبک زندگی شخصی فرد است که باید با بلندپروازی شخصی و اهداف برند فرد مرتبط باشد. اهداف برند عبارت است از چیزی که فرد میخواهد برند شخصیاش آن را تحقق بخشد.
این مرحله نیز باید با چهار زاویه دید ذکرشده درونی، بیرونی، دانش و یادگیری و مالی مرتبط باشد. بهعلاوه فرد باید تخصص خود را نیز تعریف کند یعنی تمرکز بر یک استعداد اصلی.
حال در دفتر یادداشت خود به این سؤال پاسخ دهید:
- مخاطبان شما چه کسانی هستند و بزرگترین نیازهای آنها چیست؟
بیانیه برند شخصی شما شامل مجموعه بلندپروازی شخصی، اهداف برند، تخصص و صفات غالب میباشد.
3. تنظیم یک چکلیست شخصی متعادل
بلندپروازی شخصی و برند شخصی اگر اقدامی در جهت تحققشان صورت نگیرد، هیچ ارزشی ندارند؛ بنابراین در این مرحله تمرکز بر ایجاد یک برنامه عمل منسجم و متوازن بر مبنای بلندپروازی شخصی و برند شخصی برای دستیابی به اهداف زندگی و برند و حذف عوامل منفی است. این مرحله پیرامون ترجمه بلندپروازی و برند شخصی به یک چکلیست شخصی متعادل است. این چکلیست شامل عوامل کلیدی موفقیت شخصی است که به بلندپروازی و برند شخصی و مقاصد، معیارهای عملکرد، اهداف و فعالیتهای بهسازی مرتبط به آنها، در ارتباط است. این مرحله نیز به چهار زاویه دید درونی، بیرونی، دانش و یادگیری و مالی تقسیمبندی میشود. شما باید این چکلیست را بهطور مستمر بر مبنای بلندپروازی و برند شخصی خودتان بهبود داده و مدیریت کنید.
4. اجرا و ترویج برند شخصی
برند سازی شخصی هیچ ارزشی ندارد مگر اینکه به واقعیت تبدیل شود. بنابراین برند شخصی باید بهگونهای اثربخش، ایجاد و حفظ شود. درواقع میتوان گفت در مرحله کشف، شما باید به شناخت خود، ارزشهای خود، صفات منحصربهفرد و مأموریت خود بپردازید. در مرحله خلق، باید موارد بازاریابی را برای مشخص کردن گوشه بازار خاص ایجاد نمایید. در مرحله ارتباط، باید امکان دیده شدن توسط مردم را فراهم نمایید. در مرحله نگهداری، باید از بهروز بودن برند اطمینان حاصل نمایید.
فرد در این مرحله میتواند بهعنوان راهنما از چرخه معرفیشده یعنی برنامهریزی، بهکارگیری، اقدام و به چالش کشیدن استفاده کند که باید بهطور مستمر پیگیری شود. این چرخه برای رشد تدریجی آگاهی از برند فرد ضروری است. هنگامیکه برند شخصی ایجاد شد، باید بهطور مستمر از آن نگهداری شود. شما باید پیمان برند شخصی خود را با توجه به بینشها، چالشها و تجربههای جدید، تعدیل کنید. هرچه شما بیشتر برند شخصی خود را تقویت، نگهداری و حفاظت نمایید و آن را ترویج دهید، موفقتر خواهید بود.
هشت قانون طلایی برندسازی شخصی
در این قسمت، هشت معیار که فرد میتواند برند شخصی خود را در حین تکامل در مقایسه با آنها بسنجد را مطرح میکنیم. درواقع این قوانین استانداردهایی هستند که باید در هنگام ایجاد برند شخصی موردتوجه قرارگرفته و برای بررسی پیشرفت آن در طول زمان مورد استفاده قرار بگیرند.
این هشت قانون عبارتاند از:
1. تخصص
اگر فرد بخواهد برای همه افراد تداعیکننده همهچیز باشد، نتیجه این میشود که برای هیچیک از آنها هیچچیز نخواهد بود. تخصص مفهومی بسیار مهم در بازاریابی شخصی میباشد که به معنای انتخاب یک بخش محدود از میان همه مخاطبان و سپس رساندن پیامی مشخص به آنها است.
2. رهبری
برای داشتن یک برند شخصی خوب، فر بهعنوان یکی از مطلعترین، برجستهترین یا ماهرترین افراد درزمینهٔ خود در نظر گرفته شود.
3. ویژگیهای شخصیتی
برند شخصی باید پیرامون ویژگیهای شخصیتی فرد در تمامی ابعاد حتی شامل خطاها، ساخته شود.
4. تمایز
هنگامیکه فرد برند شخصی خود را ایجاد کرد، باید آن را به شیوهای منحصربهفرد بیان کند. برای تأثیرگذاری قدرتمند، فرد باید خود را به شیوهای متفاوت از دیگر افرادی که در همان حوزه هستند، بیان کند. بیان خود به شیوهای متفاوت از دیگر افرادی که در همان حوزه هستند، بیان کند. بیان خود به شیوهای متمایز تنها روشی است که توسط آن برند شخصی در ذهن افراد نقش میبندد.
5. مشهود بودن
برندهای شخصی باید بهطور سازگار و مکرر دیده شوند، تا زمانی که برند شخصی فرد شناخته شود، مشهود بودن مهمتر از تواناییهای او است.
6. وحدت
رفتار فرد در خفا باید با برند عمومی او تطابق داشته باشد. وحدت درباره هدایت زندگی شخصی مطابق باشخصیت عمومی او میباشد.
7. پشتکار
هنگامیکه برند شخصی ایجاد شد، باید به آن زمان داده شود تا رشد کند، باید به آن وفادار ماند و هوسهای زودگذر را نادیده گرفت. هیچ راه میان بری برای دستیابی به برند شخصی وجود ندارد، آن برندهایی که یکشبه به نظر میرسند حاصل سالهای زیاد پشتکار داشتن است.
8. حسن نیت
هرچه که فرد بیشتر بهعنوان فردی خوشنیت یا مجسم کننده آرمانهای ارزشی در نظر گرفته شود، برند او نفوذ بیشتری خواهد داشت. برند شخصی میتواند برای دارنده خود، موفقیت به ارمغان آورد اما این امر باید بهعنوان نتیجه فرعی در نظر گرفته شود.
مولفه ها و مهارتهای موردنیاز برای یک برند شخصی
-
ویژگیها
در این قسمت شما باید ویژگیهای فیزیکی خویش را توصیف کنید. اینکه شما خود را چگونه میبیند و دیگران شمارا چگونه میبینند. ازنظر فیزیکی چه چیز در مورد شما متمایز است که شمارا از دیگران متفاوت میسازد.
-
مزایا
توضیح اینکه مردم در معاشرت با شما چه احساسی دارند.
-
ارزشها
چه ارزشهایی بیشترین اهمیت را برای شما دارند. آنچه شمارا عزیزترین و باارزشترین نگه میدارد، اصولی که بیشتر از دیگران به آنها اعتقاددارید، نام ببرید. این ارزشها در طی تربیت و تجارب زندگی شکل میگیرند و شما در طی آنها ازآنچه بهعنوان درست و غلط در جهان میبینید، بیشتر آگاه میشوید.
-
تجربه
این شما در چه مواردی خوب عمل میکنید و در زندگی شخصی یا کاریتان چهکاری انجام دادهاید که میتوانید به آن استناد کنید.
-
رفتارها
اینکه شما از چه چیزهایی صحبت کرده و آنها را انجام میدهید. آیا رفتارهای شما پایدار است. به موقعیتهای خاص چگونه واکنش نشان میدهید؟
-
شخصیت
ویژگیهای شخصیتی شما چیست و خود شما و دیگران، شمارا چگونه توصیف میکنند.
جایگاهیابی برند شخصی
برند افراد نیازمند جای گرفتن در ذهن مصرفکنندگان (دیگران) است. جایگاهیابی برند تلاشهای ارتباطات بازاریابی است که بهطور فعالانه در ارتباط با هویت برند فرد و برای بازار هدف مشخصی انجام میشود. برند سازی شخصی بر محور ترویج خود است. افراد جایگاهیابی برند را برای برجسته ساختن ویژگیهای مثبت خود که برای مخاطبان بازار هدف ارزشمند است، و بهطور همزمان برای متمایز ساختن خود از دیگر افراد در بازار به کار میگیرند. در مورد برند سازی شخصی، جایگاهیابی برند از طریق معرفی خود اتفاق میافتد. بنا به دیدگاه نمایشپردازی، عملکرد بازیگر ترکیبی از آثار مصنوعی، رفتارهای غیرکلامی، و تاکتیکهای کلامی است که توسط انگیزههای تعاملی او تحت تأثیر قرار میگیرند.
-
ابزارهای ساختهشده
مجموعهای از فعالیتهای مرتبط با نگارش شرح زندگی شخصی خود توسط خود فرد وجود دارند و نیز ابزارهای بسیاری میتوانند برای مدیریت و کنترل اطلاعات در مورد پتانسیلهای فرد مورداستفاده قرار گیرند مانند رزومه و نامه درخواست، که شیوهای برای نمایش شواهدی از مهارتها و قابلیتهای فرد فراهم میسازد.
-
ظاهر شخصی
ظاهر به سطح بهداشت، نظافت شخصی و لباس مناسب فرد اشاره دارد. هنجارهای خاصی در مورد لباس حرفهای و سطح پاکیزگی وجود دارد که عموماً مورد انتظار است. افراد از ظاهر بهعنوان بخشی از شیوه ایجاد تصویر خود در محیط کار استفاده میکنند. ظاهر حرفهای میتواند تلاشی آگاهانه بهمنظور معرفی خود را منعکس سازد که برای تأثیرگذاری بر برداشت دیگران از فرد در محیط کار، مورداستفاده قرار میگیرد.
-
شیوه تعامل
شیوه تعامل شامل نگرشهایی است که فرد در تلاش برای تأثیرگذاری بر دیگران برای ایجاد برداشتی خاص در مورد او، به آنها منتقل میکند. یکی از شیوههای بسیار رایج برای انتقال نگرشها، ارتباطات غیرکلامی است یعنی شیوهای ارتباطی که از واژگان گفتاری استفاده نمیکند. این شیوهها شامل اشارات و حرکات در موقع سخن گفتن، حالات صورت و زبان بدن میباشد و میتواند انواع زیادی از اطلاعات را منتقل کند.
-
رفتارهای کلامی
نشانههای ارتباط کلامی میتواند به دوطبقه گسترده از تاکتیکها تقسیم شود:
-
تاکتیکهای مدعی
-
تاکتیک های دفاعی
افراد از تاکتیکهای مدعی برای ایجاد تصویری استفاده میکنند که قابلیتهای موردنظر را ترویج میکند، درحالیکه تاکتیکهای دفاعی بهمنظور حفاظت یا اصلاح تصویر فرد مورداستفاده قرار میگیرند (بهانهها، توجیه ها، و عذرخواهی ها).
ارزیابی برند شخصی
همانطور که میدانید برند شخصی درباره کنترل تصویر فرد میباشد و مانند محصول یا شرکت، یک برند شخصی بهمنظور کسب دستاوردهایی ایجاد میشود. اینگونه تصور میشود که افرادی که یک تصویر حرفهای پایدار ایجاد میکنند، قادر به تحقق اهداف خود هستند. عدم مطابقت اهداف بیانشده توسط خود افراد و قضاوت دیگران، نشاندهنده شکست برند سازی است. ازآنجاکه برند بهمنظور برآوردن نیازهای بازار ایجاد میشود، هدف اولیه این مرحله تعیین این موضوع است که آیا تلاشهای بازاریابی به اهداف برند سازی دستیافته و اهداف شخصی را نیز برآورده ساخته است. ازآنجاکه هویتها از طریق شناخت عمومی اعتبار مییابند، ارزیابی برند به اطلاعاتی که توسط خود فرد فرستاده میشود، اطلاعاتی که توسط دیگران فرستاده میشود و عکسالعمل بازار به اطلاعات ارائهشده، بستگی دارد.
ارزیابی برند شخصی دو نتیجه به دنبال خواهد داشت که عبارتاند از:
-
موفقیت برند سازی
اگر بازیگر با واکنش مطلوب مواجه شود، سطح بالایی از تطابق را درک خواهد کرد و این واکنش مطلوب را با عملکردش مرتبط خواهد یافت. درنتیجه، تاکتیکهایی که برای مدیریت ادراک دیگران مورداستفاده قرارگرفته، تقویتشده و با احتمال بیشتری در آینده نیز به کار گرفته خواهد شد. موفقیت برند هنگامی اتفاق میافتد که بازیگر برداشت مطلوبی ایجاد کرده و از آن طریق دستاوردهای مورد انتظار را تضمین کند.
-
شکست برند سازی
اگر مخاطبان عملکرد را نامربوط در نظر بگیرند، احتمال وقوع واکنش منفی بیشتر است. بازیگر پاسخ مخاطبان را درک کرده و اسنادی علی برای موفقیت یا شکست عملکرد خود ایجاد خواهد کرد. او بنا بر تفسیری که از پاسخها دارد، میتواند اقدامات بعدی را تعدیل کند تا بهگونهای بهتر با مخاطبان حاضر تناسب داشته باشد و یا مخاطبان متفاوتی را هدف قرار دهد.
استراتژیهای برند شخصی
استراتژی، مغز برند سازی است. یک استراتژی برند شخصی خوب همانند استراتژی برند خوب برای یک شرکت یا یک محصول است. استراتژی ایجاد موقعیتی شایسته پیروزی در بازار با استفاده از یک برنامه بازی هوشمندانه و تاکتیکهایی برای دستیابی به آن است. داشتن استراتژی مزایای زیادی برای فرد به همراه دارد. توسعه استراتژی فرد را وادار به اندیشیدن میکند و همین موضوع بهخودیخود برای فرد برترینهایی نسبت به بسیاری از افراد ایجاد میکند. بهعلاوه استراتژی فرد را مجبور میکند به ایدههای بزرگ و طولانیمدت فکر کند.
استراتژی برند شخصی باید کوتاه باشد. درواقع این استراتژی باید بهاندازه کافی کوتاه باشد تا بتوان آن را در پشت یک کارت تجاری نوشت. اگر نمیتوان آن را بهطور خلاصه بیان کرد. بدان معنی است که احتمالاً استراتژی بهخوبی ایجاد نشده است. استراتژی فرد باید نشاندهنده یک منفعت باشد. بهعلاوه این استراتژی باید بهاندازه کافی متمایز باشد تا افراد را وسوسه کرده و موجب شود که آنها خواهان اطلاعات بیشتری باشند.
کاپوتا (2006) معتقد است که استراتژی فرد باید از خود واقعی او نشات بگیرد. او بهطور خلاصه ملزومات استراتژی برند شخصی را به شرح زیر بیان میکند:
1. متفاوت بودن
تقلید فرد را به یک بازیکن درجهدو تبدیل میکند.
2. متمرکز بودن
فرد باید خود را به چند واژه محدود کند بهنحویکه بهسرعت راه خود را به ایده اصلی باز کند.
3. معتبر بودن
استراتژی فرد باید بر اساس آنچه درواقع هست و نیز داراییها و تجاربی که میتواند ادعا کند، باشد.
4. انعکاس داشتن در بازار
اگر فرد عکسالعملی از سوی بازار دریافت نکند، باید دوباره به مرحله طراحی استراتژی بازگردد.
یکی از راهها برای یافتن بهترین استراتژی برند شخصی، نگریستن به استراتژیهای برند از دنیای تجارت میباشد. باید با فراگرفتن کتابهای خوب در مورد شرکتهای شخصی و محصولات آغاز کرد و دوباره نحوه ایجاد استراتژیهای موفق برای برندها مطالعه کرد.
کاپوتا (2006) در ادامه 10 استراتژی جایگاهیابی از دنیای کسبوکار را که مشتریانش از آنها برای ایجاد برندهای شخصی قدرتمند استفاده کردهاند، بیان میکند:
1. اولین بودن
همه میدانند که اول بودن یک مزیت به شمار میرود. اولین کسی که در یک مقوله اقدامی انجام دهد، معمولاً درنهایت رهبر آن خواهد بود. ازآنجاکه چنین فردی رهبر است، همه معتقدند که در آن مقوله بهترین است و درنتیجه این فرد در ذهن خواهد ماند. اولین بودن مزیتی قدرتمند است. استراتژی اولین بودن برای کارآفرینان بسیار موفقیتآمیز است اما مدیران نیز میتوانند آن را مورداستفاده قرار دهند. کارکنان شرکت یا کارآفرینان سازمانی اغلب میتوانند گوشههای جدیدی در بازار ایجاد کنند، این گوشهها میتوانند بخشهای جدیدی از بازار کالا، خدمات یا مشتری باشند. بهعلاوه روشهای متفاوت زیادی برای بخشبندی یک مقوله و ایجاد حوزههای جدید بهمنظور اولین بودن در آنها وجود دارد.
2. رهبر بودن
شیوههای زیادی برای ایجاد استراتژی رهبر وجود دارد فرد میتواند رهبر دپارتمان، شرکت، یا خیریه موردعلاقه خود باشد یا ممکن است رهبر فروش در شرکت یا بخشی از بازار باشد. بسیاری از افراد حرفهای ادعای رهبری دارند و احساس میکنند که مانند رهبر رفتار میکنند. بااینوجود بهعنوان رهبر درک نمیشوند. برای اینکه فرد بهعنوان یک رهبر دیده شود. باید با اندیشهها و ایدهها رهبری کرده و آن را با اعمال خود و نهتنها گفتههایش، انجام دهد. بهعنوان رهبر، فرد باید ایدههایی را که ارزش به خاطر سپرده شدن رادارند، بیان کند و نیز او باید قادر به الهام بخشیدن به دیگران باشد. مهمترین نکته این است که فرد باید به انجام برخی اقدامات، ترجیحاً اقداماتی جسورانه که نشاندهنده آن چیزی است که فرد به دنبال آن است، بر ایدههای خود تأکید کند.
3. قرار گرفتن در موقعیت ضد رهبر (اپوزسیون)
به همان اندازه که رهبران جزو اسطورهها بهحساب میروند، به همان اندازه نیز جزو شکستخوردگان هستند. همیشه افرادی وجود دارند که از راههای مشخص پیروی نمیکنند. موقعیت ضد رهبر میتواند پرمخاطره باشد، بهویژه اگر فرد در یک شرکت کار کی کند. این استراتژی یکی از استراتژیهای برند شخصی است که عمدتاً توسط افرادی که یا از جایگاه خود مطمئن هستند یا چیزی برای از دست دادن ندارند، اتخاذ میشود. درهرحال اتخاذ موقعیت ضد رهبر میتواند استراتژی خوبی برای کارآفرینان باشد. شرکت فرد میتواند با نشان دادن نقاط قوت رهبر بهعنوان ضعف، وجه تمایز خود را بهعنوان پادزهری برای رهبر قرار دهد. درواقع فرد و شرکتش نشاندهنده هر چیزی هستند که رهبر ندارد. این استراتژی بهخودیخود ساده است. فرد باید کاری را انجام دهد که مخالف هر چیزی که رهبر در صنعت یا زمینه کاری او در حال انجام آن است، باشد.
4. دارا بودن یک ویژگی
متداولترین استراتژی جایگاهیابی برای برندها دارا بودن یک ویژگی است. بهعنوانمثال، استراتژی برند مرسدس بنز پیرامون پرستیژ ساخته میشود. برای اینکه این استراتژی به بهترین نحو عمل کند، فرد باید ویژگی برندی را انتخاب کند که داشتن آن برای او قابلباور بوده و حداکثر فرصتها را در مقولهای خاص برای او فراهم کند. هر مقوله با ویژگیهایی در ارتباط است که برای مشتریان و خریداران بالقوه مهم است. فرد باید صنعت، حرفه یا دسته شغلی خود را بخشبندی کند تا متناسبترین مورد در ارتباط با ویژگی موردنظر خود و مقولهای که میخواهد به آن بپردازد را بیابد. این موضوع صرفنظر از صنعت فرد، خواه خدمات مالی، تولید، بازاریابی، حقوق، دانشگاه و غیره صادق است. وظیفه فردی که خود را برند سازی میکند تحکیم بخشیدن به ادعای خود در مورد صفتی است که برای او بهترین بوده و ر حوزهای که میتواند در آن بیشترین تأثیر را داشته باشد، در مالکیت رقبا نباشد.
5. بهکارگیری موردی خاص یا ابداع فرآیندی جدید
داشتن یک مورد خاص یا ایجاد یک فرآیند جدید یکی از قدیمیترین استراتژیهای برند است. این استراتژی برای مشاوران، دکترها، محققان، دانشمندان و دیگر افراد حرفهای که برای آنها ارزشافزوده ناشی از چیزی که مورداستفاده قرار میدهند یا نحوه انجام کارشان میباشد، بهخوبی عمل میکند.
6. متخصص بودن
همهکاره بودن، استراتژی زیرکانهای نیست، متخصص بودن در یک زمینه هوشمندانه محسوب میشود. تمرکز قدرتمند است. هرچه حیطه تمرکز محدودتر باشد، برند قدرتمندتر میباشد. امروزه در دورانی هستیم که متخصصان موفق میشوند و غیرمتخصصان پیشرفت نمیکنند. در اجرای استراتژی تخصص، امکان تفسیر برخی موارد به شیوهای جدید، سودمند میباشد.
یکی از راهحلها انتخاب حیطهای است که پیشازاین از متخصصان انباشته نشده باشد، بهطوریکه فرد بتواند در آن برجسته شود. یا فرد میتواند ناحیهای را انتخاب کند که در آن متخصصان موجود، بهخوبی شناختهشده نیستند. باید در جستجوی موقعیتی بود که نیازمند اطلاعات و تفسیرهای بهتر یا دیدگاههای جدیدی باشد.
7. ارجح بودن
فرد میتواند استراتژی برند خود را پیرامون کاربرانش ایجاد کند یعنی بازار هدفی که خدمات او را ترجیح میدهد.
8. تعیین قیمت بالا
تعیین قیمت بالا برای خدمات، استراتژی خوبی برای برجسته شدن کسبوکار میباشد. برای بسیاری از افراد، قیمت بالا به معنی برتری است. البته قیمت بالا استانداردی بسیار اشرافی است. قیمت بالا برای میل به پرستیژ جذاب بوده و توانایی پرداخت قیمتهای بالا احساس برتری را تقویت میکند.
9. استفاده از تاریخ خانوادگی
فردی که دارای برند نام خانوادگی باشد، دارای میراث خاصی است که شرایط خوبی برای برند ایجاد میکند بهطوریکه برای او بهعنوان اهرم قرار میگیرد. چنین فردی میتواند از مراحل بالاتر آغاز کند درحالیکه سایرین باید از مرحله اول شروع کنند. حتی اگر نام فرد در جامعه شناختهشده نباشد، او میتواند استراتژی میراث خاص را با استفاده از ملیت، شرکت در یک مدرسه معتبر، کارآموزی در یک برنامه آموزشی برجسته یا شغلی در یک شرکت معروف،اهرم قرار دهد.
10. داشتن یک دلیل
برای بسیاری از افراد، انجام کاری معنادار و قابلتوجه بسیار مهمتر از دستیابی به تعریف استاندارد از موفقیت است.مترادف بودن با یک دلیل یا ایجاد دلیلی جدید، بسیاری از افراد را بهسوی مرحلهای بزرگتر پیش میبرد.
برند شخصی در فرهنگهای مختلف: از دیدگاه فردی و جمعی
همانطور که میدانید، برند سازی شخصی بهعنوان پدیدهای آمریکایی در نظر گرفته میشود که تنها در جوامع فردی غربی موردپذیرش قرارگرفته است اما درواقع برند سازی شخصی پا را فراتر گذاشته و بهعنوان یک استراتژی سودمند در کشورهای دیگر در سرتاسر جهان نیز مورداستفاده قرار میگیرد. پذیرش برند سازی شخصی در بسیاری از کشورهای فردگرا که اغلب مرتبط بافرهنگهای غربی است، و جمعگرا که غالباً مرتبط بافرهنگهای شرقی است، افزایشیافته است. بسیاری از کشورها در سرتاسر جهان شامل کشورهای آسیایی، شروع به استفاده از برند سازی شخصی کرده و آن را بهگونهای تعدیل کردهاند که بافرهنگشان تناسب داشته باشد.
فردگرای و جمعگرایی رابطه میان فردیت و جمعیت را توصیف میکند که در یک جامعه مشخص غالب است. فردگرایی و جمعگرایی بر روی طیف اجتماعی / فرهنگی اغلب بهعنوان سازههایی مخالف مورد تحلیل قرار میگیرند.
-
دیدگاه فردی
فردگرایی نشاندهنده ارتباطات عمومی و غیراختصاصی با دیگران در ساختار اجتماعی بوده و در آن تأکید بیشتری بر حقوق نسبت به وظایف وجود دارد. فردگرایی اغلب بهعنوان عرفی مترادف بافرهنگهای غربی نظیر ایالاتمتحده، انگلستان و استرالیا ترسیم میشود. افراد در جوامع فردگرا با اتکا به خود و مستقل از دیگر افرادی که در یک گروه هستند (خانواده، طایفه، خاندان) فکر میکنند. آنها اولویت را به اهداف و آرزوهای شخصی خود میدهند. تمرکز بهطور مداوم بر فرد باقی میماند. فرد خود را بهطور مستقل بر مبنای گرایشها، اعتقادات، نیازها و خواستههای خود بدون در نظر گرفتن اعضای گروه، هدایت میکند.
فرهنگهای فردگرا بیشتر تمایل دارند که با نتایج رفتار خود فرد و تأثیر شخصی که خواهد داشت و نه گروه، سروکار داشته باشند. در چنین فرهنگهایی وابستگی و وفاداری کمی به دیگران بهویژه خارج از خانواده نزدیک وجود دارد. این مسئله محل کار فرد را نیز شامل میشود، بهنحویکه در جوامع فردگرا اغلب رقابت از همکاری قدرتمندتر بوده و بهعلاوه استفاده از قراردادها و دیگر رویهها و اسناد قانونی مهمتر میباشد.
-
دیدگاه جمعی
جمعگرایی بر ساختار اجتماعی پیوستهای دلالت دارد که در آن گروه مهمتر از فرد است. افراد در فرهنگهای جمعگرا، در گروههای خود (خانواده، طایفه، خاندان) بهطور وابسته به یکدیگر میاندیشند و اولویت را به مقاصد و اهداف کل گروه میدهند. تمرکز بر تمامی گروه بهعنوان یک کل و روابطی که درون آن ساخته میشود، قرار میگیرد. از هر فردی در یک گروه جمعگرا انتظار میرود که به منافع گروه وفادار بماند و تنها عقاید و اعتقادات کل گروه را بیان کند و در مقابل گروه نیز از فرد یک حس قدرتمند وفاداری و تابعیت نسبت به هر فرد در گروهی که به آن تعلق دارد، به وجود میآورد.
طبق مطالعات انجامشده برند سازی شخصی ازنظر ماهیت بسیار فردی در نظر گرفتهشده و قویاً با "افسانه اتکا به خود" که ازنظر تاریخی نقشی کلیدی در فرهنگ آمریکایی بهطور عام و در فرهنگ کسبوکار آمریکایی بهطور خاص و نیز در فلسفه اقتصادی نئولیبرالی که برای بسیاری از دولتهای غربی فلسفهای بسیار برجسته محسوب میشود، داشته است. درواقع ادبیات برند سازی شخصی بهطور مداوم افراد را مسئول ترسیم آینده خود قرار میدهد. بهعنوانمثال، کاپوتا با نوشتهای در سایت خود مبنی بر اینکه "افرادی که خود را برند سازی میکنند، بزرگترین آزادی یعنی مسئولیت را ایجاد میکنند. این افراد سرنوشت خود را رقمزده و فرصتهای خود را ایجاد میکنند. افرادی که خود را برند سازی میکنند همیشه برای خودکار میکنند، حتی در هنگامیکه برای یک کارفرما مشغول به کار هستند". موضوع اتکا به خود را نشان میدهد.
برخلاف دیدگاه فردگرایی آمریکایی، مارتین در سال 2009، توانست از مانع اولیه یعنی کلیشه فردگرا بودن برند سازی شخصی با موفقیت عبور کند و نشان دهد که ارزشها و ویژگیهایی که یک فرد از طریق برند شخصی به تصویر میکشد تنها برای فرد نیست بلکه عرضه میشوند تا برای دیگران نیز ارزشآفرینی کنند. مارتین از ویلیام آرودا نقلقول میکند که در هنگامیکه آرودا شرکت برند سازی شخصی خود یعنی شرکت ریچ را بنیان نهاد، در پاریس زندگی میکرد و تلاشش بر این بود که مفهوم برند سازی شخصی را به شرکتهایی در اروپا بفروشد. او همیشه با پاسخی مبنی بر اینکه "این ایده بسیار آمریکایی است" مواجه میشد. اما مانند اغلب نوآوریهایی که از ایالاتمتحده نشات میگیرند، بقیه کشورهای جهان متوجه شدند که چگونه آن را در فرهنگ خود مورداستفاده قرار دهند. همچنین مارتین معتقد است که اگرچه برند سازی شخصی خودخواهانه به نظر میرسد اما همیشه درباره خود فرد نیست. برند سازی شخصی درباره نحوه رساندن ارزش به اطرافیان فرد است. هنگامیکه فرد خود را بشناسد و آنچه او را استثنایی میسازد به کار بندد، میتواند در حمایت از دیگران بسیار موفقتر باشد. بهعنوانمثال، در مورد فرهنگ آسیایی بیشتر بر اولین مرحله از فرآیند برند سازی شخصی – یعنی درک پیمان ارزشی متمایز فرد- تمرکز میشود. سپس چگونگی کاربرد بزرگترین نقاط قوت و ارزشهای فرد برای تیم و سازمانش موردبحث قرار میگیرد. در این حالت تمرکز کمتری برافزایش در معرض توجه بودن فرد و تمرکز بیشتری برافزودن ارزش به اطرافیان فرد وجود دارد.
برند سازی شخصی برای کارآفرینان
تحقیقات کارآفرینی پوشش نسبتاً خوبی بر موضوعات بازاریابی بهخصوص کسبوکارهای کوچک و متوسط ارائه میدهد. ازآنجاییکه در هر کشوری کسبوکارهای کوچک و متوسط (SME) ستون فقرات توسعه اقتصادی هستند. در بسیاری از بخشهای جهان کسبوکارهای کوچک و متوسط تأثیرگذارترین عامل برای تولید ناخالص داخلی هستند. امروزه بسیاری از افرادی که رؤیای راهاندازی یک کسبوکار را داشتند، در حال انجام آن هستند. برای برخی، این موضوع تمایل به استقلال از سیاستهای شرکتی است، برای دیگران رؤیای ثروت است و برای بسیاری این موضوع راجع به انجام هر چیزی است که دوستش دارند. در بازار چالشی امروز، بسیاری از افراد در سنین مختلف با آیندهای نامطمئن روبهرو هستند و کارآفرینی را بهعنوان شیوهای برای کنترل کردن، پول درآوردن و ایجاد شغل برای خودشان و بهطور امیدوارانه برای دیگران، میپذیرند. افرادی که بهتازگی از کالج فارغالتحصیل شدهاند و فرصتهای محدودی در شرکتها مییابند، کسبوکار آغاز میکنند. این روزها، افراد برای راهاندازی کسبوکار به ملزومات سنتی نیاز ندارند. دنیای دیجیتال، راهاندازی کسبوکار خود را نسبت به هرزمانی درگذشته آسانتر کرده است. همه آنچه فرد نیاز دارد یک وبسایت است و بسیاری از کسبوکارهایی که رشد سریعی دارند، بهطور کامل بر پایه فناوری دیجیتال هستند.
بااینوجود از هر 10 کسبوکار جدید، 9 مورد آن در دو سال اول شکست میخورند و کسبوکارهای کوچک و متوسط بخش بزرگی از این شاخص ترسآور هستند. نرخ بقای پایین و فقدان محصولات متمایز احتمال شکست را افزایش میدهد. نیاز به متمایز ساختن محصولات بهمنظور بهبود شناخت مشتری از طریق برند سازی یکی از عوامل کلیدی موفقیت برای کسبوکارهای کوچک و متوسط میباشد. بسیاری از کسبوکارهای کوچک و متوسط معتقدند که برند سازی فاکتور مهمی برای موفقیت کسبوکار آنها میباشد.
بدین ترتیب و با توجه به اینکه ایجاد یک کسبوکار فعالیتی بسیار شخصی و بسیار انسانی است و هر کسبوکاری توسط یک فرد معمولی که تلاش میکند کاری فوقالعاده انجام دهد، ایجاد میشود، برای ایجاد یک کسبوکار موفق، فرد باید مایل به اهرم قرار دادن هر دارایی و پیگیری هر فرصتی باشد، چه رؤیای او ایجاد یک شرکت با مقیاس بزرگ باشد چه یک سرمایهگذاری انفرادی موفق. این موضوع دلیل اهمیت اندیشیدن به برند و ساختن یک برند شخصی همزمان با برند کسبوکار میباشد. شکی نیست که این موضوع تأثیر و درنهایت موفقیت فرد را افزایش میدهد.
کسبوکار هر فرد، دارایی مهمی است. برند سازی میتواند به فرد کمک کند که این دارایی را با شناسایی یک پیمان شفاف برای مصرفکنندگان یعنی چیزی که کسبوکار او به شیوهای منحصربهفرد و مختص به خودش انجام میدهد، حداکثر سازد. بهطور مشابه، خود فرد نیز دارایی مهمی است و برند سازی شخصی میتواند به فرد کمک کند که ارزش برند خود را ازنظر دستیابی به موفقیت که با پول، شهرت یا هر آنچه برای او مهم است، نشان داده میشود، حداکثر سازد. لیکن برند سازی شخصی درباره تحقق خود و تبدیلشدن به کسی است که از فرد انتظار میرود. بهعنوان کارآفرین، فرد باید هرروز رقابت کند پس چرا در این تلاش همه دارایی خود شامل ویژگیهای شخصیتی، فلسفه رهبری، جهانبینی و مشهود بودن خود را اهرم قرار ندهد؟
اگر فرد کنترل برند خود را به عهده نگیرد، فردی دیگر این کار را خواهد کرد. اگر افراد مسائل را به شانس واگذار کنند، این ریسک را پذیرفتهاند که کنترل را به دیگران واگذار کنند. چراکه اگر فرد خود را برند سازی نکند، دیگران این کار را خواهند کرد و آنها احتمالاً او را به شیوهای که خودش میخواهد، برند سازی نمیکنند. اگر فرد بهطور فعالانه بر برند سازی خود و کسبوکارش کار نکند، قادر به رقابت با کارآفرینانی که این کار را کردهاند، نخواهد بود.
برند فرد آنچه خودش میگوید، نیست بلکه آن چیزی است که دیگران درباره آن میگویند. برند سازی بهطور کامل پیرامون ادراک است و ادراک دیگران، اظهارنظرهایی که میکنند و ارزشی که برای کسبوکار فرد در نظر می گیرند، فاکتورهایی کلیدی در بازار امروز هستند.
هنگامیکه بحث بازاریابی و رقابت هرروزه برای موفقیت مطرح میشود، کارآفرینان همیشه در تلاش برای ایجاد حداکثر تأثیر با کمترین هزینه بودهاند. در حال حاضر، بدون یک برند سازی موفق، کارآفرینان قادر به رقابت بهخوبی دیگر رقبا که از این منبع (و نیز دیگر رسانهها) برای ایجاد یک تأثیر برند قوی استفاده کردهاند، نخواهند بود. بدین ترتیب فرد قادر به حداکثر استفاده از مهمترین داراییهایش شامل کسبوکار نخواهد بود.
حتماً بخوانید: اشتباهات رایج در بازاریابی شبکه های اجتماعی
کلام آخر
نگاهی به نکات مهم در برندسازی شخصی:
- متفاوت باشید: همیشه این تفاوت بوده که باعث شده است تا نگاه ها معطوف فعالیت ها شود. تفاوت در تفکر، رفتار و گفتار -البته طبق اصول کاملا اخلاقی- می تواند شما را در برندسازی شخصی متمایز کند.
- قابل اطمینان باشید: کوچکترین رفتار و گفتار شما می تواند باعث تغییرات شگرفی در برندینگ شخصی شما شود. بنابراین باید با رعایت تمامی جوانب، اعتماد و اطمینان و در یک کلام، تایید مخاطبانتان را به دست آورید.
- صدای مخاطباتان را بشنوید: شما باید منعکس کننده صدای مخاطبانتان باشید. هیچکس از یک برند یا شخصی که مردمی نیست، خوشش نمی آید. رفتار شما با مخاطبانتان، میزان مردمی بودن شما را نشان می دهد.
- صبور باشید: پروسه برندسازی شخصی، زمان بر است. این کار نیاز به فعالیت مستمر و مداوم دارد. پس نباید انتظار داشته باشید که برندینگ شخصی یک شبه صورت گیرد.
[1] SWOT
[2] Promotion of the self
[3] Self presentation
[4] Artifactuals
[5] Interation motives
[6] Anti-Leader position
[7] Attribute
[8] Be Preferred
[9] Special heritage
[10] By-your- bootstraps mythos