- بابت این تغییرات بزرگ که در حول محور زندگی ما رخ میدهد باید به این فکر کنید که پارادایمهایی که همه آن را قبول دارند چیست. آلفرد استوان رییس کمپانی جنرال موتورز در یک جلسه دید همه مدیران با یک موضوع موافق هستند، کسی که خودش هم به خاطر عدم درک درست از تغییرات محیطی مانند جنگ 6 روزه اعراب و اسراییل، کمپانی جنرال موتورز را وارد تهدید و شکست بزرگی کرد، این هم یکی دیگر از افراد بزرگ که او هم شکستی بزرگ در پرورنده زندگی خودش دارد، در آن جلسه اعلام کرد: بهتر است جلسه را بگزاریم برای یک روز دیگر شاید تا آن روز کسی پیدا شود که مخالف جریان فعلی باشد، اگر یک مدیر کوچک بود خیلی سریع میگفت: صورتجلسه کنید تا آن را اجرایی کنیم، ولی یک رهبر بزرگ در پی تفکر خلاق و نگاهی دیگر به پارادایمهاست، اگر در طول زندگیتان متوجه شدید که همه افراد روی یک موضوع به یک نتیجه مشترک رسیدند، به آن موضوع شک کنید و آن را نقد کنید، چون هرکدام از ما دارای دید متفاوت به یک موضوع هستیم و از دریچه نگاه خودمان به موضوع نگاه میکنیم.
چون ما انسانها به خاطر وضعیتی که داریم تفکرمان به آن موضوع متفاوت است، در یک آزمایش، دانشمندان از دانش آموزان یک مدرسه پرسیدند برای مراسم آخر هفته و برای پذیرایی دو نوع انتخاب دارید، یکی کیک شکلاتی و دیگری موز و شکلات، در هنگام سؤال پرسیدن 70% موز و شکلات را انتخاب کردند، ولی هنگامیکه روز مهمانی شد، 85% کیک شکلاتی را امتحان کردند.
این قضیه یعنی درگیر شدن با فشار حال که ما در علم بازاریابی و نحوه مهندسی فروش در سیستمها خیلی به آن میپردازیم، مثلاً ما میدانیم که باید برای آیندهمان پول پسانداز کنیم و با علم به این مورد هنگامیکه کل پول را در اختیارمان قرار دهند آن را خرج میکنیم، یا کسی را میبینیم که در یک مهمانی ساکت نشسته است و فکر میکنیم او چه قدر آدم ساکت و مهربانی ست، درصورتیکه او ممکن است به خاطر اینکه پایش پیچخورده باشد و یا دوست سابقش را با یک نفر دیگر دیده باشد در این وضعیت قرارگرفته باشد، این خبر خوبی ست یعنی مردم در شناسایی ما آنقدر تنبل هستند که همان چیزی را که میبینند باور میکنند، هنگامیکه شما لبخند به لبتان میآورید بااینکه شاید در وضعیت روحی مناسبی نباشید، دیگران شمارا آدم خوشرو و خوش برخوردی میبینند، از این مثالها بسیار زیاد است، ولی اگر نگرش تغییر پارادایمی نبود امروز شما همچنان با سیستم داس و فلاپی دیسکها کار میکردید و یا با تمام علاقهتان به نوشابه نمیتوانستید آن را بخورید تا نوشابه بدون قند تولید شد و اصلاً نمیتوانستید بدون هزینه با تلفن همراهتان در سفرهای کاریتان با خانوادهتان صحبت کنید.
اگر فرزندتان اشتباهی کرد که در آن متحمل زیان مالی شدید بهجای دعوا کردن با او از درونتان خوشحال باشید که این هزینه را صرف آموزش به فرزندتان خرج کردهاید ولی راه و اندیشه او را در جهت اصلاح رفتارش به او بیاموزید، مانند داستان شخصی که بابت یک تصمیم اشتباه، موجب شد خسارت میلیون دلاری به شرکتی وارد شود و بعدازاینکه او داشت وسایلش را جمع میکرد به او خبر دادند ریاست هیئتمدیره با شما کار دارد، او گفت میدانم اشتباه بزرگی کردهام دارم وسایلم را جمع میکنم که بروم، رییس در آن موقع گفت، تو نیروی خوب ما هستی، من این هزینه را ندادم که کس دیگری هم که قرار است بهجای تو بیاید دوباره مرا متحمل این ضرر کند، ولی در خیلی از سازمانهای ما وقتی قرار است وارد شوی، میگویی از فردا من میروم و می ترکونم، این کار را میکنم، آن کار را میکنم، بعد از به مدتی متوجه میشوی که یک عده زامبی دوروورت را گرفتهاند و بعد از مدتی شما هم تبدیل به زامبی میشوی که منتظر هستی کس جدیدی بیاید و شما به او بخندید.
پس حتماً یادمان باشد قیف رشدمان را برعکس نگیریم و به آن عمل نکنیم
یادمان باشد با این کار ترس از اشتباه را بهعنوان مدل ذهنی از ذهن کودکمان و جامعهمان پاک میکنیم، اگر کسی از تاریکی میترسد، بهیکباره او را وارد اتاق تاریکی کنیم، او ترسیدنش بیشتر میشود، ولی اگر او را بهآرامی وارد اتاقهای نسبتاً تاریک، نیمهتاریک و تاریک کنیم، او به مدل ذهنی برای پایان دادن به ترسش دست مییابد. حال موضوع ترس را موشکافی و بهکل جریان آن بهعنوان آخرین مطلب در این دوره بیان میکنیم،
آیا تابهحال به این قضیه فکر کردهاید که خداوند از سر مهربانی و تدبیرش به همه ما انسانها به یکمیزان عقل داده است. کسی در دنیا پیدا نمیشود که بگوید من از تو بیشتر دارم و یا از تو کمتر دارم و فقط ما به خاطر همین کلمه سهحرفی فکر میکنیم انسانهای موفق و آنهایی که آغاز گران مدار زندگی خودشان شدهاند، آدمهای شجاع، نترس، ریسکپذیر هستند و هیچوقت به چیزی شک نمیکنند. این واقعیت ندارد.
شجاعت، نبودن ترس نیست؛ احساس کردن ترس است و بااینحال ادامه دادن. همانطور که نلسون ماندلا میگوید: ((یاد گرفتهام شجاعت به معنی نبود ترس نیست، بلکه غلبه بر آن است. شجاع کسی نیست که احساس ترس نکند، شخصی ست که بر آن غلبه میکند.))
کسانی که موفق میشوند، آدمهای شجاعی هستند. نه به خاطر اینکه ترسی نداشتهاند، به این دلیل که جفت پا آمادهاند با ترس روبهرو شوند.
آمبراس ردمان چه زیبا دراینباره میگوید
((من چیزهای بسیاری برای ترسیدن دارم، ترسیدن از اشتباه، ترسیدن از ارتفاع، ترسیدن از عشق، ترسیدن از شروع چیزهای جدید، ترسیدن از رفتن بهجاهای جدید، ترسیدن از ملاقات آدمهای جدید و این لیست ادامه دارد، من گاه و بی گاه توسط این ترسها به ستوه آمدهام ولی بههرحال، آموختهام که با آنها مبارزه کنم، نه اینکه آنها راندید بگیرم.))
برای کسب اطلاع و نحوه استفاده از دوره های آموزشی و خدمات مشاوره من می توانید ازطریق شماره تماس 88608518-021 و 44381637-021 تماس حاصل نمایید.