کسب و مدیریت مهارت های خلاقیت جلسه هفتم

- آدم‌های خلاق می‌دانند شکست را نمی‌پذیرند بلکه چیزی را می‌آموزند و این حس از همان کودکی توسط پدر و مادرها در فرزند ایجاد می‌شود، شما هم برای ایجاد خلاقیت، سؤال گر باشید، مثلاً بابا چرا صندلی چهارپایه دارد، می تونی صندلی دیگری را یک‌جور دیگر بکشی، وقتی دیدی فرزندتان شروع به تفکر کردن کرد، نگویید صندلی مثلاً پشتی می‌خواهد، به او بگویید چه گونه می‌توان این را به صندلی راحت‌تری تبدیل کرد، بگذارید تخیل فرزندانتان و آن چیزی که خود او لمس کرده را به یاد بیاورد، سعی کند خودش را روی صندلی احساس کند و ببیند چگونه می‌تواند بر روی آن راحت باشد. تا می‌توانید برای فرزندتان داستان تخیلی بخوانید
2- یادگیری شتابان امروز دنیا منتظر ما نمی‌ایستد سرعت تغییرات آن‌قدر بالاست که با چندین عصر دیگر قابل‌مقایسه نیست، این عکس را می‌شناسید

معرفی می‌کنم دوستان علاف ما. علاف‌ها کسانی بودند که در قدیم در بازار برای اسب و وسیله تردد مشتریان در بازار علوفه تهیه می‌کردند و چون تا زمانی که مشتری به بازار نمی‌آمد آن‌ها کاری نداشتند، بیکار بودند و به خاطر همین موضوع به آن‌ها علاف گفته می‌شد، ولی تا زمانی که همین علاف‌ها جایشان را به پمپ‌بنزین‌ها بدهد.

یا نعلبندان جای خودشان را به آپاراتی ها بدهند ما خیلی زمان داشتیم و می‌توانستیم خودمان را با شرایط وفق دهیم ولی از زمانی که آرزوی ما داشتن فلاپی دیسک‌ها برای نگهداری عکس‌ها و مطالبمان بود، چه قدر زمان گذشته حتی بچه‌های ما آن‌ها را ندیده‌اند و حال کسانی که تعمیرکار فلاپی دیسک بودند به‌سرعت جایشان را به سیدی درایوها، دیوی دی درایوها دادند و دیگر داشتن دانش در مورد فلاپی دیسک‌ها موردنیاز نیست و کسانی توانستند در این عرصه به کسب‌وکارشان ادامه دهند که دانش بزرگ‌تری نسبت به چیزهای جدید دارند، متأسفانه چیزی که امروز در کشورمان زیاد می‌بینیم تقلید از دیگران و دنبال کردن سیستم‌های شهابی می‌باشد، سیستم‌هایی که مانند آیس پک روزگاری خوب درخشیدند و توانستند منابع مالی خوبی به دست آورند ولی طول مدت این رخدادها بسیار کوتاه و کم است، امروزه سیاست بسیاری از شرکت‌ها بر اساس مال‌های بزرگ در کشور بنانهاده شده است و از قدرت خورده فروشان و قدرت آن‌ها در چشم‌انداز 10 الی 12 سال آینده ایران غافل شده‌ایم، چیزی که من را وادار کرد که به نوشتن کتابی تحت عنوان نقشه راه قلب تپنده شرکت‌ها بپردازم.
3- که قبلاً در موردش صحبت کردیم
4- امروز دیگر روزی نیست که شما منتظر بمانید ببینید کسی که وارد یک مسیری می‌شود چه بلایی سرش می‌آید و اگر خوب بود شما هم راه او را تقلید کنید امروز مانند قرار گرفتن در یک اتاق تاریک است که شما برای دست‌یابی به بزرگ‌ترین شانس زندگی‌تان باید از آن عبور کنید، یک اتاق تاریک که هیچ روشنایی ندارد و این اتاق تاریک در سر راه همه ما قرار دارد، اگر شما نتوانید در زمان مناسب این مسیر را طی کنید مسلماً افراد دیگر زودتر از شما شانس را می‌ربایند، شما در این اتاق تاریک نباید به این فکر کنید که الآن رقیبتان کجاست، باید فقط به راهتان فکر کنید، چه‌کار می‌کنید، کورمال‌کورمال با دست زدن به محیطتان از آن‌ها چیزهایی را دریافت می‌کنید که این الآن دیوار است، این سنگ است، این‌یک کمد است، یعنی بازخور و اقدام و در این وسط شما با تمام توان نیروهایتان را جمع می‌کنید و از ابزارتان به نام خلاقیت استفاده می کنید تا مسیر را پیدا کنید.