شما فرض کنید برای دیدن کسی که خیلی دوست دارید راهی سفری میشوید که به شهر محل سکونت او برسید، همانطور که برای سریع رسیدن به او بهسرعت نیاز دارید و از موانعی که باعث ترمز کردنتان می شود پرهیز میکنید، به ترمز هم برای سالم رسیدن و لذت بردن نیاز دارید. صحبت از برادران رایت شد، دو برادر بیسواد تعمیرکار که درزمانی که سودای پرواز و اختراع هواپیما را داشتند، دانشمندی مانند کلوین که درجه حرارت کلوینی و دهها اختراع دیگر را نیز به او نسبت میدهند، نیز وجود داشت و دانشمندان دیگر پیش او آمدند که دو جوان بیسواد ادعا دارند میتوانند وسیلهای بسازند که میتوانند با آن پرواز کنند، کلوین به آنها گفت، ما قانونی درعلم داریم که هیچچیز سنگینتر از هوا نمیتواند بر روی هوا بماند، اتفاقی که افتاد برادران رایت پرواز کردند،برادران رایت بعداً اعلام کردند اگر چیزی که دیگران می دانستند ماهم می دانستیم هیچگاه پرواز محقق نمی شد. ذکر این داستان از این بایت حائز اهمیت است که
1- انسانهای بزرگ نیز اشتباه میکنند، داریم در مورد کلوین ریاست آکادمی سلطنتی صحبت می کنیم
2- خلاقیت یعنی پیدا کردن یک نیاز و کمک به رفع آن با ابزار موجود، همه ما تکههای آهن را دیدهایم ولی اینکه یک هنرمند خلاقیت به خرج دهد و یک مجسمه زیبا درست بکند که نهتنها همه لذت ببریم بلکه برای او موضوع کسب درآمد که همان تغییرات شگرف است نیز رخ می دهد همانطور که بدن ما برای ورزش کردن نیازمند گرم کردن است و باید عضلهها گرم شوند
ذهن و مغز ما نیز برای انجام فکر کردن، باید گرم شود، در برین استرومها هم همین موضوع مطرح است، برای اینکه ذهن شمارا گرمکنیم، به سؤال میپرسم، با کاغذ بهجز نوشتن، چهکارهای دیگری میتوان انجام داد، بنویسید، هر چه قدر که بیربط باشد، فکرهای خندهدار، اجازه دهید ذهنتان بدون خونریزی، اتاق فرمانرواییاش را به شما تحویل بدهد، تخیل، یک ابزار قدرتمند برای ایجاد خلاقیت میباشد، مثل ژول ورن، دور دنیا در 80 روز، اجازه دهید، فکرتان تمام چیزهایی را که دوست دارد برای شما قابللمس ببیند، شما خودتان آن را لمس کنید، این افکار شماست که زندگیتان را میسازد، لطفاً خودتان را در درجه اول نقد و سانسور نکنید، یکی از چیزهای بدی که همیشه ما را به عقب میراند این هست که قبل از اینکه بخواهیم به اتفاقی برسیم اول آن را نقد میکنیم، میترسیم که الآن چی میشه، بعداً چی میشه، سانسور کردن در درجه اول کاری ست که مغزتان از شما میخواهد، چون زمانی که مغز در حال استفاده از مدلهایی که آنها را ساخته می باشد و بدون در نظر گرفتن تغییر بهاندازه یک لامپ 1 وات برق مصرف میکند، ولی هنگامیکه شما خارج از مکانیسم مغز بخواهید مدلسازی جدید را آغاز کنید، مصرف مغز به طرز باورنکردنی بالا میرود که اصلاً این موضوع مورد رضایت جناب مغز نیست و همش شمارا وادار میکند که به دنبال تغییر نروید و این یعنی ایجاد ترس که در مورد ترس بهزودی باهم همصحبت میشویم، پس برای مبارزه بامغز مثل ناپلئون که جمله بسیار قشنگی میگوید، هنگامیکه خواستید بهجایی حمله بکنید به او اعلام نکنید، چون این کار نهتنها به شما کمک نمیکند بلکه باعث این میشود که او برای مقابله با شما خودش را قویتر بکند، ما هم قرار نیست برای مبارزه بامغز خودمان به او اعلام جنگ بکنیم، قراراست با یکسری ترفندها که در این دوره یاد میگیریم، این کار را انجام دهیم، فرماندههای بزرگ برای رویارویی با دشمنشان روی نقاط قدرت آنها فکر نمیکنند، بلکه روی نقاط ضعف حریفشان فکر میکنند، خوشبختانه مغز به خاطر اینکه توسط یک قشر حداقلی از ما موردحمله قرارگرفته دارای نقاط منفی زیادی ست که من به شما آنها را یاد میدهم، وقتی شما به کاغذ به یکگونه دیگر نگاه میکنید، مثلاً متوجه لبه تیز آن میشوید، پس میشود بهعنوان ابزار برش استفاده کرد، این یعنی تغییر دیدگاه شما، مثل وقتیکه چاقو را از دسته آن گرفتهاید، احساس آرامش یا قدرت میکنید که میتوانید با آنیکچیزی را خردکنید، ولی هنگامیکه چاقو را از نوک و قسمت برنده آن میگیرید، احساس خطر یا شاید ترس بکنید، یا شاید فکر نکنید که با ترکیب کاغذهای بهدردنخور زندگیتان با آب و تولید خمیرکاغذ و رنگ میتوانید طرحهای تجسمی زیبایی رو برای منزل تان درست کنید، یعنی ترکیب چیزهای ساده با ماهیتهای مختلف و تولید یکچیز جدید، مثل این پدر که در این عکس برای فرزندش، با استفاده از بطری نوشابه این وسیله بازی و شادی را تهیهکرده است.
برای کسب اطلاع و نحوه استفاده از دوره های آموزشی و خدمات مشاوره من می توانید ازطریق شماره تماس 88608518-021 و 44381637-021 تماس حاصل نمایید.