چیزهای در حال حرکت چنان سریع هستند که مهارتهایی که ما را دیروز موفق ساخته بود، در برخی از روشها امروزه کمتر مولد است و فردا احتمال این وجود دارد که منسوخ شود و در مهارتهای مدیریت، مطالعه بسیاری از مدیران و سرپرستان نشان داد که بهطور متوسط، مدیران تحت آموزش رهبری، به 10 آموزشی بیشتر ازآنچه تابهحال دیدهاند نیاز دارند چیزی حدود 10 سال دیگر.
چگونه ما احساس میکنیم، متخصص برقی که خانههایمان را سیمکشی میکند، دکتری که ما را عمل کرده یا خلبان هواپیمای ما، به آموزش بیشتر نیاز دارند؟
جواب اینجاست که مدیران بیتجربه و آموزش ندیده، اگرچه حسن نیت داشته باشند، در هنگامیکه مسئول ایمنی دیگران و میلیاردها تومان از منابع مالی میشوند ،کاری را انجام میدهند که هیچ حسی در دیگران ایجاد نمیکند. و بعد از چند وقت اتفاقی که میافتد هیچکدام از آن چیزهای خوب اولیه وجود ندارد، و آن سازمان یا ارگان تبدیلشدهاند به مرکز پرورش زامبی ها.
جک ولچ مدیرعامل سابق شرکت جنرال الکترونیک گفت: توانایی یک سازمان برای یادگیری و به دست آوردن دانش جدید برای کسب مهارتهای بهتر و یادگیری دانشی که موجب سرعت عمل در ایجاد خلاقیت و راهکارها میشود، چیزی ست که موجب ایجاد مزیت رقابتی نهایی میشود و یادآوری میکند که تلاش مستمر و توسعه عملگرا برای موفقیت ضروری است.
این معقول است که اینگونه فرض کنیم، که این تنها به معنای داشتن دانش کسبوکاری که میخواهیم انجام دهیم و اینکه چهکاری را باید انجام دهیم نیست بلکه افرادی که آن کسبوکار را ایجاد میکنند مهم هستند.
و این بدان معناست که مدیریت و مهارتهای آنها، مدیریتی است که میتواند بسیاری از نیازها را بهروزرسانی کند و این مدیریت مدیریتی نیست که فقط در مهارتهای تکنیکی که به آنها در زمان خلق نوآوری نیاز داشته باشیم کارایی داشته باشد، مدیریتی ست که در ایجاد همکاری و تعامل برای تحقق یک هدف به آن نیاز داریم.
هنگامیکه ایفاکنندگان بااستعداد ترویج داده شوند، اغلب در پست مدیریت قرار میگیرند چراکه آنها در کاری که انجام میدهند خوب عمل میکنند. کسی که بهترین فروشنده است به نقش مدیر فروش ارتقا میابد، بهترین آشپز به سرآشپز. آنها میتوانند آن چیزی را که خود با استفاده از استعداد خود خوب یاد گرفتهاند را به دیگران آموزش دهند اما چیزی که مهم است تغییرات در هر رشته بهسرعت اتفاق میافتد و دیگر راهکارهای قدیمی آنها که زمانی بهترین فرصتها را برای آنها ایجاد میکرد جواب مناسب را نمیدهد و این میشود مدیریت دون آموزش که سازمان آنها را به تزلزل میکشد، آنهم نه به خاطر آنکه آنها نمیخواهند درست عمل کنند و خواسته این کار را انجام میدهند، نه، به خاطر اینکه سازمان شان در ایجاد راههایی برای بروز خلاقیت آنها کاری را انجام نداده است و سازمان خود را دلخوش به نقطه پیک حرکتی در هنگام شروع کاری آنها کرده است و بعد از چند وقت روزمرگی بیماری ست که به جان سازمان آنها میافتد. و آیا این درست است که کسی که بهطور مثال در ساخت یکچیز خوب عمل میکند، ما آن را بدون آموزش و روشهای درست مدیریتی، و دانش مدیریت در عصر حاضر بهعنوان مدیریت آن کارخانه انتخاب بکنیم؟ و از آنها بخواهیم از طریق آزمونوخطا بتوانند روشهایی را به دست آورند که نسبت با سازمان و یا رقبای دیگر متفاوت عمل بکنند.
احمقانهتر از همه، ما این کار را به خودمان انجام میدهیم. برای رشد شخصیمان، ما مسئولیتهای را قبول میکنیم بدون اینکه بدانیم چه آموزشهایی برای رسیدن به موفقیت مطلوب خودمان باید ببینیم. و سؤال مهم این است چرا ما به یادگیری از طریق اشتباهات اصرار داریم؟ آیا اینکه ما عادت نداریم مقدار کمی از وقت و پول خودمان را در جهت توسعه شخصیمان صرف کنیم در مقایسه با هزینههای بسیار زیاد انجام فعالیتهای سعی و خطا در کسبوکار عاقلانه است؟
و هنگامیکه یک فرد خلاق میتواند روشی را پیدا کند که حتماً در انجام آن مشکلات و اشتباهاتی را نیز انجام میدهد، و سازمان ما بهجای آنکه بداند برای دستیابی به این نفر چه مقدار هزینههای زمانی، مالی انجام داده است و اگر کسی دیگری هم بهجای آن فرد بیاورد ممکن است او نیز این اشتباه را مجدداً تکرار کند، و شاید هزینههای بیشتری را به سازمان وارد نماید، با این شخص خداحافظی میکند.
در شرایط مالی، هنگامیکه شما تصمیم به برنامهریزی میگیرید، به بهترین بازگشت برای کوچکترین مبلغ سرمایهگذاری نگاه میکنید. مزرعهای که بارور نیست بهزودی ظرفیت تولیدی خود را از دست میدهد. فناوری که بهروزرسانی نشود بهزودی غیررقابتی میگردد و برای شما و تیم شما، ماندن در بالاترین ظرفیت تولیدیتان نیاز دارید خودتان را بهروزرسانی کنید و همچنین برای کسانی که مسئولیت رهبری و نظارت دارند باید دورههای آموزشی و مربیگری اجرایی گذاشته شود. هنگامیکه مواردی مثل آموزش: دورههای اجرایی یا سایر پیشرفتهای شخصی را در نظر میگیرید، در نظر گرفتن بعضی فاکتورهای مهم بسیار ارزشمند است.
شاید به بسیاری از اتفاقهای اطرافمان اینگونه نگاه بی اندازیم که هر اتفاقی که در زندگی ما رخداده است، قسمت ما بوده است، و باید اتفاق میافتاده، اینگونه درست است، ولی فرض بگیرید شما برای دیدن کسی که بسیار او را دوست دارید و دلتنگش هستید، ماشینی را قرض میگیرید، که به دیدن او بروید، راهی سفر میشوید، و در هنگام شب، بارانی شدید شروع به بارش میکند، اگر شما، نقشه راه را در دست نداشته باشید وندانید کجا میخواهید بروید، چه اتفاقی میافتد، شما به شهر و روستای دیگری میروید و به هدفتان نرسیدهاید، شروع کردهاید، خواستهاید ولی از تلاشتان بهاندازهای که میخواستید ثمرهای دریافت نکردهاید، این همان است که ما در بسیاری از اوقات در زندگیمان و کسبوکارمان انجام میدهیم.
کاری بدون نشانهگیری درست، آموزش برای کسب مهارتهای شخصی و مدیریتی در زندگی همان چیزی ست که ما را به سرانجام مقصودمان میرساند، ولی آنهم به شیوه و روش درست، شیوه بسیار درستی که میشود برای انجام یک سرمایهگذاری به آن فکر کرد، سرمایهگذاری روی نیروی انسانی در سازمانها و سرمایهگذاری بر روی کسب مهارتهای شخصی و درست چیزی ست که باید روش درستی را برای کسب نتایج خوب از آن استفاده کرد
و آن اینگونه است، یک قانون بزرگ: 3 الی 5 درصد از درآمدتان یا درآمد کارمندانتان را برای افزایش و یادگیری مهارتها، و آموزش و توسعه آنها خرج کنید، و مطمئن باشید بازده 300 الی 400 درصدی را دریافت میکنید، فقط خواهش میکنم مدیران سازمانی تمام این مبلغ را از سازمان استخراج و صرف نکنند،.
چون نتیجهای که میدهد نیروی انسانی خود را در اجباری میبیند که باید به این کلاسها و دورههای آموزشی برود، و این کار موجب دستیابی به نتیجه نهایی نمیشود، روشی که من در بسیاری از شرکتها و سازمانهایی که دورههایی را برای آنها برگزار کردهام اینگونه است، که در ابتدا باید یک قانون داخلی برای شرکت وضع کرد، قانونی که شامل این شود که درصدی از درآمد اشخاص جهت بالا بردن توان فکری و کیفیت عملکردی سازمان، از حقوق کارکنان کسر میگردد، و شرکت در این دورهها یکی از کارهای ضروری بوده و جز موارد استخدامی شرکت و یا سازمان ما میباشد، با این کار شما نقشه راهی را آماده نمودهاید که کارکنان شما برای حضور در مقاطع بالا و فضای رقابتی خود را نیازمند این آموزشها میبینند و خود را جزئی از شرکت برای حصول نتایج بهتر میبینند، و علاوه بر آن با کمترین میزان تغییر به نتایج زیر نیز دست مییابید.
شرکتی دارید که از اندوخته و نیازهای سازمانی خود بهخوبی واقف هستند و بر اساس آموزشهای صحیحی که موردنیاز سازمان است پرسنلی را گردآوری کردهاید ک در حرفهای که به آنها واگذارشده است میتوانند بهترین باشند، قواعد سازمانی را ایجاد کردهاید که در آن روشهای کارآمدی برای بروز خلاقیت برای انجاموظیفه انجامشده است
2- نیروهایی را برای سازمان به کار گرفتهاید که در فضای رقابتی برای پیشرفت خود و سازمان خود تلاش میکنند و از کارهای اضافی و یکسری خالهزنکبازیها دوری میکنند
3- سازمانتان را برای تغییرات سریع فضای رقابتی و در اوج بودن بیمه کردهاید
و بسیاری از نتایج مفید و بهینه دیگر، ...... و بازهم میگویم که اگر هم خواستید مبلغ را از سازمان هزینه کنید لطفاً یک سیستم تشویقی در نظر بگیرید و از کسانی که توانستند در جهت نیازهای سازمان بهترین عملکرد را انجام دهند، تقدیر کنید، کسانی که از آموزشهای که درافت کردهاند توانستند بهترین نتایج را ایجاد کنند، با این کار سازمان پویا و در حال رشدی را ایجاد کردهاید، حتی میتوانید مبالغ بیشتری از هزینهای که کارکنانتان کردهاند را به آنها برگردانید، ولی از این کار که خودتان همه هزینه شرکت در دورهها را بپردازید اجتناب کنید.
توانایی خود، مدیران و سرپرستان به خود و دیگران را در سطح بالایی از تعامل و عملکرد نگر دارید- این ممکن است غیرواقعی به نظر برسد که انتظار دارید هرکسی در چیزی که آموزش ندیده برتری داشته باشد و با توجه به مثال سرمایهگذاری که در بالا نشان داده شد بهاحتمالزیاد به حداقل بازگشت میرسید. پیشرفتی واقعی است که تقریباً بهطورقطع بسیار بالاتر از میزان سرمایهگذاریتان باشد.
نگرش و تمایل به یادگیری و تغییر- اگر یک مدیر یا ناظر تمایل به یادگیری مهارتهای جدید و اتخاذ فرایندهای جدید داشته باشد، آن فرد احتمالاً کسبوکار خود را درراههای دیگر نیز برگزار میکند، شما میتوانید توانمندسازی و یا حتی استخدام این نگرش را حاصل کنید؟
- اگر کسبوکار شما در صنعتی است که تحت تأثیر تغییر در فنآوری، انطباق یا تقاضا در بازار است، و بر این اساس است که همه تیم مدیریت شما مهارتهای لازم را برای انجام کارهای خود بهصورت فوقالعاده خوب دارند، ممکن است که آنها مرتباً به توسعه خود حرفهای بودن نیاز نداشته باشند. پس اینیکی از نیازهای اساسی شماست نه چیزی که بخواهید در کوتاهمدت انجام نمایید، شما باید دائماً در حال یادگیری فرایندها باشید طبق یک برنامهریزی اصولی و درست.
- منافع غیرمستقیم در جذب و حفظ استعداد- اگر کسبوکار شما توسعه و استعداد را تعلیم میدهد، این احتمال زیاد وجود دارد که افراد بااستعداد در سازمان شما بخواهند به مدت طولانی بمانند بهعنوان کسی که سالها از زمان زندگیام را در جهت افزایش راندمان و بهرهوری نیروهای انسانی بهخصوص مدیران فروش و کارکنان فروش گذاشتهام و طبق تحقیقاتی که در سال 1390 طبق نظرسنجی از 1200 مدیران جوان انجام گرفت که بسیاری از آنها نسبت به مدت متوسط اشتغال فقط 28 ماه، ناراضی بودند. بزرگترین تفاوت بین آنچه آنها به دنبال آن بودند و آنچه که ارائه شد، در نظارت مربیگری و آموزش بود. اگر شما نگران از دست دادن افراد آموزشدیده هستید، باید بدانید چگونه سازمان خود را خلاق و بهرهور کنید، افراد کارآمد فقط دنبال کسب درآمد بیشتر نیستند آنها به دنبال رضایتهایی دیگری نسبت به شغلی که انجام میدهند هستند، و این دروغ بسیار بزرگی ست که بعضی از مدیران سازمانی در هنگام از دست دادن نیروهای کارآمد خود به زبان میاورند، که نیروی من درآمد بیشتری میخواست، درصورتیکه طبق پرسشنامهای که در یک فضای غیر کاری از نیروهایی که در مدتزمان کوتاه شغل خود را ازدستداده بودند و یا مجبور به تغییر فرایند کاری خود با سازمانی شده بودند، نیروهایی مه در سازمان جدید بهعنوان یکی از کلیدیترین مهرههای سازمانی بهحساب میآیند، و زی این پرسشنامه از آنها سؤال شده بود که 5 دلیل اصلی به ترتیب اولویت برای تغییر شغل را بیان بکنید، پرسشنامهای که از حدود 150 نفر پخششده بود، عدم رضایت مالی در 75 درصد از آنها در رده آخر قرار داشت چنانچه سر ریچارد برانسون میگوید، هزینههای مستقیم از آمورش مدیران نیست، همراه با بهرهوری کم و استرس غیرضروری، حوادث ایمنی و نقص کیفیت، کارکنان شما دچار رکود خواهند شد و همین است که رقبا و شرایط بازارها به شما غلبه میکنند.. به همین سادگی.
ما 3 روش را برای توسعه خود حرفهای بودن از طریق آموزش فردی و گروهی، کارگاههای آموزشی، مربی و مربیگری پیشنهاد میکنیم.
- کلاس آموزشی- دورههای آموزشی جامع و دورههای آموزشی در موضوعاتی مانند توسعه خود حرفهای بودن برای رهبران و ساختمان گروه با عملکرد بالا، با در دسترس داشتن پشتیبانی مربیگری بهصورت یکبهیک
- آموزش مدیریت سفارشی و کارگاههای آموزشی تیم مهارت. آموزش مدیریت خانه و کارگاههای آموزشی که میتواند در تنظیمات کلاس و یا بر اساس شهریه، خصوصی تحویل داده شود متناسب با نیازهای شما در مورد موضوعات مانند رهبری، پروفایلهای شخصیتی، مهارتهای مدیریت عملکرد، مهارتهای ارتباطی حرفهای، حل تعارض در محل کار و آموزش هوش هیجانی،، بهرهوری و ایجاد خلاقیت در سازمان، همه باهم با پشتیبانی مربیگری یکبهیک در دسترس هستند.
- مربیگری اجرایی- برای کسانی که در مقامهای بالا رتبه هستند، حمایت محرمانه شخصی، میتواند شخصاً توسط با استفاده از راهحل مربیگری مداری و تکنیکهای مشاوره درمانی ارائه شود.
برای کسب اطلاع و نحوه استفاده از دوره های آموزشی و خدمات مشاوره من می توانید ازطریق شماره تماس 88608518-021 و 44381637-021 تماس حاصل نمایید.