ده روش ایجاد نوآوری و خلاقیت رهبران
کارآفرینان موفق، نهتنها قادر به ایجاد یک محصول یا خدماتی که متناسب با نیاز برآورده نشده بازار است میباشند، بلکه به نظر میرسد که آنها ابتکار و استعداد رهاسازی خلاقیت تیم خودشان را نیز دارند.در حرفۀ خود من که افتخار همکاری با بیش از 60 شرکت، هلدینگ، تاجر و بیش از 1000 نفر مخاطب حقیقی را بهعنوان مشاور و راهانداز تجارت آنها را داشتهام متوجه شدم که دلیل آنکه بسیاری از شرکتها را توانستیم در یک بازه زمانی خاص در به دست آوردن اهداف و آمالشان کمکرسانیم، وجود تفکر خلاق در بین رهبران سازمانی آن شرکتها بوده است .رهبران و بنیانگذارانی که، بیشترین فکر و اندیشه خودشان را برای تعیین اولیه در مورد آنچه میتواند پرورش خلاقیت را در شرکت صورت دهند قرار دادهاند.
در اینجا سعی کردهام به بررسی بهترین شیوهها و روشهای اجرایی که در طی این چند سال به آن دستیافتهام را برای شما بیان نمایم، که 10 روشی که در ادامه مطلب میخوانید دقیقاً چیزهایی ست که آغاز گران و بنیان گذران این شرکتها درروش خلاقانه خود پذیرفته و از آن در جهت بهرهوری سازمانی خود نهایت استفاده را نمودهاند.
1- پرورش محیطی متشکل از آزمایش و ریسکپذیری
یکی از چیزهای بزرگ این است که اطمینان حاصل شود که کارکنان احساس کنند که میتوانند با ریسکپذیری تجربه کسب کنند، بهویژه در بازاریابی ، توسعه محصول و در زمینه مدیریت ارتباط. به خاطر دارم که یک شرکت که من در آن مشاور مدیرعامل بودم بیشترین زمان خود را برای تأثیرپذیری ذهن مشتریان با تبلیغات هدفمند شرکت صرف نمودیم، چیزی که کوچکترین اشتباه در آن میتوانست تمام مدت یک سال از کارمان را نابود و هزینههای زیادی را به شرکت تحمیل کند، ولی کاری که آغازشده بود باید بهدرستی هدایت و اعضای هیئتمدیره آن میبایست تعریف درستی از این میزان ریسک را برای خود در نظر میگرفتند، کاری که در طول انجام آن بسته نبود یعنی یک ایده حتی اگر در روزهای اول بیمعنا بود ولی هرگز تا پایان کار ندید گرفته نمیشد و تمام اعضای تیم حق داشتند که ایدههای خود را در جهت بهترین شکل انجام کار بیان نمایند، چهبسا در طی انجام این کار ایدهای که در روز اول کارایی لازم را نداشت ولی با نزدیک شدن به مراحل میانی راه، بسیار توانست ما را در پیشبرد کار کمک نماید.این فرایند فروش بهجایی رفت که نسبت به تبلیغات و روشهای قبلی شرکت 36/7 درصد رشد بیشتر در جذب مشتری و افزایش فروشی بیش از 46 درصد را برای شرکت به همراه داشت .پذیرش تفکر درست ریسک به معنای جریان انداختن درست بازوهای شرکت در درک درست از موقعیت قرارگیری سازمان است.
2- مقیّد کردن تیم به نگرش
چیزی که همنشین و همراه با ریسکپذیری است "آزادی در شکست" میباشد. رهبرانی که اجازه میدهند تیم خودشان گاهی اوقات این را تجربه کنند، میدانند که آنها ممکن است شکست بخورند اما همچنین میدانند که تیمشان چیزهایی از جستجو کردن در ایدههای جدی یاد خواهند گرفت. این باعث ایجاد محیطی میشود که در آن تیم " بیباکانه " به بازارهای جدید دست رسی پیدا کنند بدون اینکه از مسائل کوچک خسته و سختی بکشد.
3- کنترل و مسئولیت را به مدیران تبلیغات بدهید
این مدیران، شامل مهندسان، هنرمندان، سردبیران میباشند، بستگی به نوع کسبوکارتان دارد. یک رهبر بزرگ خلاق به تیم خلاق خود اجازه میدهد که بیشتر از اینکه یک بروکراسی از سازمانشان تهیه کنند روی کیفیت و خروجی کار خودشان کنترل و نظارت داشته باشند. یکی از معروفترین نمونههای این کار، تیم استیو جابز مکینتاش بود. یک مثال مدرنتر تیم علمی Genentech میباشد. دقت نمایید بروز یک رهبر خلاق میتواند با در نظر گرفتن همان ابزارها در جایگاه سازمانی شما به چه میزان تأثیر داشته باشد، در زمان مدیریت استیو جابز رتبه شرکت اپل در بین 100 شرکت برتر در رتبه پنجم قرار داشت ولی طبق آخرین لیست منتشرشده توسط فورچون(FURTUNE) رتبه این شرکت به رتبه پانزدهم نزول کرده است.
4- یک محیط فیزیکی عالی بسازید
راهاندازی یک محیط بهدرستی میتواند اطمینان حاصل کند که کارکنان، از امکانات در جهت کمک به طرز فکر خلاقانه خودشان استفاده مینمایند. برای مثال، IDEO`s Campus شامل طیف گستردهای از اتاقهای سرزنده برای کار مشتری، چند سالن غذاخوری که موجودی خوبی دارد ( ذخیره غذای رایگان) و فضای باز جلسات میباشد. مجتمع اداری گوگل (The Google Plex) مانند یک دانشگاه اداره میشود و طوری پرورش مییابد که یکی از شایعات تائید نشده آن این است که یک کارآموز، تابستان گذشته همه تابستان را صرف غذا خوردن، خوابیدن و کار میکرده... و هیچکس در شرکت متوجه نشده که او از googleplex بهعنوان خانه خود به مدت ده هفته استفاده میکرده است.
5- برای کارکنان خودتان پاداشهای درونی و بیرونی ( هردو) در نظر بگیرید
محیط فیزیکی و مزایای جانبی دیگر، پاداشهای خارجی هستند ( همراه با پرداخت پایه و پاداش/ کمیسیون) که البته میتواند، یکراه مؤثر برای ایجاد انگیزه خلاقیت در شرکت باشد. اما رهبرانی که حقیقتاً خلاق و نوآور هستند هم به انواع پاداشهای درونی برای ارائه به کارمندانشان توجه میکنند. مانند، به رسمیت شناختن عمومی،کنترل بالا( کنترل بالا به معنای استفاده بهینه از ظرفیت کارکنان دررسیدن به اهداف چشمانداز سازمان میباشد، اهدافی که شخص باید آن را جزئی از خود بداند و درراه دسترسی به آن از هیچ کوششی فروگذار ننماید.اینزمانی شکل میگیرد که شما بهعنوان رهبر سازمانی، فقط خط مشهای سازمانیتان را کنترل نکنید، باید بدانید آنها اگر احساس کنند که شما وسواس گونه به هدایت مسیرتان کمر همت بستهاید، و جزییات عملکرد آنها را زیر ذرهبین دارید، کسانی میشوند که مانند شما کار میکنند، و اهداف شما هدف آنها خواهد شد.)
6- تیمها و افراد کلیدیتان را با استرس آشنا کنید
تحمیل ضرب العجل ها، چالشها و ادامه دادن، فرصتهایی بر ای تیمهای خلاق شما هستند. اگر رقابت در بازار این را انجام نمیدهد شما این کار را برای واردکردن برخی از استرسها به سیستمتان انجام دهید.
فیلسوف و کارآفرین، Rehn Zaphiropoulos معتقد بود که خلاقیت نمیتواند بدون برخی از استرسهای شخصی وجود داشته باشد.استرس چیزی ست که شخص را متوجه منابع و محدودیتهای خود میکند، منظورم افزایش بیشازحد منابع نیست در حقیقت او یاد میگیرد که میتواند با توجه به منابع موجود و روشهای خلاقانه محدودیتهای موردنظر را به فرصتهای بدیل تبدیل نماید.
7- ایجاد فرهنگ ارتباطات، همکاری و همتایان هوشمند
در کلاس مدیریت کسبوکار من، بیشتر اوقات من مقالۀ Harvard Business Review درباره اینکه چگونه "Pixar Fosters خلاقیت جمعی را توسط مدیرعامل شرکت PIXARآقای Ed Catmut پرورش دادند" را برای شرکتکنندگان بیان مینمایم. در این مقاله،((کات موت)) فرایندی را توضیح میدهد که طی آن تیم پیکسار چگونه میتوانند آشپزها ( اینهمه عضو خوب و خوشفکر) را در جهت حل مشکلاتشان هندل بکنند و برای خلق یک فیلم بینظیر آماده شوند.این شرکت، شبکههای داخلی و متقابل با شرکت که متشکل از همتایانی بود که بهطور مستقیم با مشکلات ارتباط برقرار میکردند، و در یک محیط یادگیری کار میکردند و در حل کارهای پیچیده و مسائل خلاق همکاری میکردند را ایجاد کرد .از قدیم گفتن آشپز که دو تا شد آش یا شور میشه یا بینمک، ولی باید این را به شما بگویم که با نگاهی به فرایند خلاق در این شرکتها متوجه میشویم که آنها یاد گرفتهاند چگونه با استقرار تفکر خلاق اینهمه آشپز خوشفکر و خلاق را در کنار هم برای دستیابی به هدفشان جمع کنند.
8- فرآیندهای داخلی را برای حل مشکلات و ایجاد فرصت تنظیم کنید
اگرچه ممکن است دور از عقل به نظر برسد که پروسه و روند برای پرورش آزادی در ایجاد فرصت موردنیاز است، اما این درراه اندازی شرکتها؛ برای حرکت کسبوکار به سمت جلو که قادر به حل مشکلات میباشد، کلیدی است. تیمهایی که برای حل مشکلات ، با همدیگر همکاری دارند ، میتوانند نیروی حرکت شرکت روبهجلو باشند. بهترین ایدهها از اشتراک بین بخشها، فرهنگها ، مشتری ،کسبوکار و ... میآیند. " نوآوری مشترک " از یکرشته اقتباسشده است و در رشتههای جدید به کار میرود.شما باید در ابتدا بهعنوان رهبر و بیان گذار کسبوکار خودتان بتوانید فرایند چارت زیر را ترسیم و به آن جواب دهید:
1- آرمانهای بنیادی من از زمان شروع کسبوکارم بهدرستی شکلگرفته است؟ منظور آرمانهایی ست که نباید و نباید تغییر بکند، این آرمانها فارغ از زمان و شرایط اقتصادی هستند
2- اهداف سازمان من دررسیدن به آرمانها شکلگرفته است؟
3- میتوانم چشماندازی را ترسیم کنم که بر اساس اهداف و آرمانهایم همخوانی داشته باشد تا بتوانم طوقیها سازمان را برای به دست آوردن بالاترین کارایی شکل دهم و از آنها در این جهت استفاده نمایم؟
9- خودتان را بهعنوان یک تشبیه و استعاره تصور کنید
رهبران بزرگ، نقش خودشان را بهعنوان استعارههایی چون " چوپان "، " باغبان " ، " تولیدکننده " تصور میکنند . آنها ممکن است به این استعارهها تا مدتها پی ببرند. ( اگرچه بیشتر کارآفرینان باتجربه، توانایی دارند که سریعتر از دیگران این را درک کنند). نقشی که آنها در موفقیت یک شرکت بازی میکنند را بهخوبی در ک کردهاند هدف از کسبوکارشان شناسایی خودشان نیست، آنها متوجه شدهاند که صحنه کسبوکار آنها مانند صحنه داری یک تئاتر است که نقش آنها در هدایت کارکنانشان برای بهترین اجراست نه حضور درصحنه تئاتر. آنها بهخوبی میدانند باید در جهت اهداف و پروژههای صحیح و درست و " پرورش / توانمندسازی" مهارت خلاق از رشتههای مهندسی/ گروه هنری برای ایجاد محصولات بزرگشان استفاده نمایند.
10- تعادل را یاد بگیرید و تضادها را بپذیرید
مدیران بزرگ توانایی مهار نیروهای متضاد و مخالف رادارند . مانند موفقیت/ شکست، استقلال/ کنترل و استرس / سرگرمی.تضادها چیزهایی ست که به سازمان شما بال میدهد، یکی از معروفترین این تضادها که بشر در طول تاریخ به دست آورد، توسط برادران رایت انجام پذیرفت، آنها برای به پرواز درآوردن هواپیما باید بر نیرویی به نام جاذبه غلبه میکردند، ولی برای نشاندن همان هواپیما بر روی زمین نیز به جاذبه نیاز داشتند.
برای کسب اطلاع و نحوه استفاده از دوره های آموزشی و خدمات مشاوره من می توانید ازطریق شماره تماس 88608518-021 و 44381637-021 تماس حاصل نمایید.