تنبلی و من، چی می گی محاله
دوست و همراه گرامی در ادامه سفری که با یکدیگر شروع کردهایم، به بررسی دو نیاز آخر میپردازیم و در ادامه راه شمارا برای سفرتان تجهیز تر میکنیم، فقط باید هوای خودتان را داشته باشید و بدانید، برای شروع هر چیزی، دارید برخلاف مدلسازیهای ذهنیتان قدم میگذارید، و در این راه باید به خودتان اعتماد کنید، چون دیگران در هرلحظه مسیر منتظر این هستند که شما چگونه از مسیرتان خارج میشوید، و قرار نیست یکشبه به خواستهتان برسید، این مدل مانند آن است که شما به خاطر اینکه چند سالی ست ورزش نکردهاید و بدن شما از فرم اصلیاش خارجشده است، و حالا این موضوع چیزی شده است که شمارا نسبت .به خودتان آزار میدهد
اگر بخواهید با روشهای غیراصولی به درمان آن بپردازید پس باید خودتان را آماده عواقب کارتان ببینید و برای آن فکری کرده باشید، در غیر این صورت شما برای اینکه کاهلی خود را به دیگران نشان ندهید و خودتان را فریب دهید دست به این تغییر زدهاید نه چیزی که واقعاً بتواند آتشفشان درونتان را آرام کند. شما باید بدانید با این کار چه نیازی از خودتان را موردتوجه قرار دادهاید و راه درست اصلاح کردن آن را بیابید تا بتوانید برای آن برنامهریزی نمایید، در این مورد در ادامه راه کلی باهم گپ و گفتمان خواهیم زد، ولی دو نیاز آخر کدامند؟
نیاز پنجم، رشد:
نیاز شمارهی پنجم رشد است، اگر رشد نکنید، چه هستید؟ دارید میمیرید.اگر رابطهای، کسبوکاری یا خودتان رشد نکنید، دیگر مهم نیست چه قدر پول در حساب و چه تعداد دوست و آشنا دارید و چند نفر دوست تان دارند.احساس رضایت واقعی را تجربه نخواهید کرد، معتقدم دلیل رشد ما این است که چیز ارزشمندی برای بخشش داشته باشیم.، ولی این چیزی نیست که از همان ابتدا بخواهید خودتان را وارد جزییات آن بکنید، در ابتدا بر اساس نیاز واقعیتان باید، اهدافتان را بچینید، اگر این نیاز را به خاطر دیگران انجام نمایید نه به خاطر خودتان، مسلماً از ادامه راه بازمیمانید، میدانید چرا؟
مردم دائماً از ما میپرسند: اندازه شرکت شما چقدر است؟ مشتریان معروف شما چه کسانی هستند؟ انگار رشد و تکمیل این فرایند جز در ابعاد شرکت در چیز دیگری خودش را نشان نمیدهد، ولی این پرسش بیهودهای است، چون آنها به دنبال پاسخ منطقی نیستند.هر چه قدر بزرگتر باشید و کارمندان بیشتری داشته باشید، تأثیرگذارتر، حرفهایتر، و قدرتمندتر به نظر میرسید
. اگر بیش از صد کارمند داشته باشید، خواهند گفت، وای چقدر خوب، اما اگر کوچک باشید، میگویند هی .......خوبه! معنای جمله اول تعریف و تحسین است و جمله دوم برای رعایت ادب است.
چرا اینگونه است؟ چه ارتباطی بین رشد و کسبوکار وجود دارد؟چرا همیشه هدف فربهسازی خودمان و شرکتمان یا کسبوکارهایمان است؟ این کار چه جذابیتهایی دارد؟ دریافتن اندازه مناسب و برای ماندن در آن وضعیت چه مشکلی وجود دارد؟
اگر دانشگاه آکسفورد و هاروارد فقط توسعه یابند و شعب خود را در سراسر دنیا زیاد کنند و هزاران استاد دانشگاه استخدام کنند، آیا میتوان گفت اینها دانشگاههای بسیار خوبی هستند؟ البته که نه، موفقیت این مؤسسات اینگونه اندازهگیری نمیشود، پس چرا موفقیت بنگاههای اقتصادی و خودمان را اینگونه میسنجیم؟بگذارید من دلیلش را برای شما اینگونه میگویم، چون نیاز اساسی خود را بهدرستی برای خود ترسیم نکردهاید، و برای اینکه بتوانید دیگران را وادار به خاموشی کنید، سریع دست میزنید به کاری که آنها از شما میخواهند نه کاری که خودتان از خودتان توقع دارید، اندازه رشد شما به قدرت تفکر شما و دیدن فرصتهایی ست که دیگران از دیدن آنها ناتواناند و همچنین به دلایل موجود در زندگیتان که عاشقشان هستید،بستگی دارد نه به وسعت فکری که دیگران از شما میخواهند، آنها در بسیاری از مواقع از این سلاح برای خارج کردن شما از مسیرتان استفاده میکنند و چون شما در دام آنها اسیرشدهاید ، بیرون راندن شما کاری برایشان ندارد.
لطفاً زودتر از موعد فرضیهسازی نکنید، به آهستگی رشد کنید و ببینید چه چیزی درست است، چراکه رشد ناگهانی موجب میشود از اندازه مناسب خودتان خارج شوید، این امر در زندگیتان موجب میشود، وارد مسائلی شوید که اصلاً برای آنها آمادگی ندارید و شمارا از نقطه شروعتان دورتر میکند، و آنقدر شمارا درگیر جزییات بهدردنخور میکند، که به کار اصلیتان نمیرسید، در کسبوکار همچنین است، این امر موجب استخدامهای پیش از موعد میشود، که عامل مرگ بسیاری از سازمانهاست.تابهحال دقت کردهاید وقتی وارد مسیر تغییرات زندگیتان میشوید، دوست دارید سریع رشد کنید و هنگامیکه در موقع لازم رشد میکنید، و بزرگتر میشوید دوست دارید چالاکتر و انعطافپذیرتر باشید، این کاری ست که در تمامی مسائل زندگی روزمرهمان اتفاق میافتد، و اگر نتوانید این چالاکی و انعطافپذیری را بهدرستی و همزمان با مراحل رشد شرکت، زندگیتان در آن ایجاد کنید، مجبورید در آینده با هزینههای بیشتر این کار را انجام نمایید، چون مجبورید هنگامیکه بهیکباره بزرگ میشوید و نمیتوانید از پس هزینههای روحی و معنوی و مالی آن برآیید، دست به تعدیل نیرو، و آسیب رساندن به روحیه کارکنان و تغییر کل روشتان بزنید که این موجب روحیه افسردگی در شما میشود، کوچک بودن یک گام اساسی نیست، بلکه خود آنیک مقصد است.
و از اینکه یکی از اهداف شما داشتن یک کسبوکار کوچک، و یا لذت بردن در مدار زندگیتان باشد، نترسید، هر کس که کسبوکار وزندگی پایدار وسودآوری را- چه بزرگ و چه کوچک – اداره میکند، باید به آن افتخار کند. این همیشه روش من بوده است و همیشه به این اصل معتقدم، و همین عاملاست که موجب بروز رشد بلندمدت و دسترسی به هدفم را در زندگی سادهتر کرده است، روشی که در آن به کلیات موضوع فکر میکنم، و در مرحله اولبهعنوان کسی که زندگی کسبوکاری و درآمدی بسیاری از افراد را در جهت مثبت دگرگون کرده است، این است که برای حفظ خلاقیت و استفاده درست ازآن در نگاه اول خودم و شخص را درگیر جزییات نفس گیر و دلهرهآور نمیکنم، کسی که میخواهد ساختمانی را بسازد در ابتدا دیوارها و سفتکاری را تمام میکند، بعد به دنبال مدلهای ظرفشویی و سرویسهای دیگر میگردد، جزییات در نگاه اول یعنی از مسیر برو بیرون!!!!
نیاز ششم، کمک به دیگران:
به همین خاطر است که نیاز ششم، کمک به دیگران است، شاید بیمعنی به نظر برسد، ولی راز زندگی ، بخشیدن است.زندگی در مورد من نیست، در مورد ماست.
به این موضوع فکر کنید: اولین کاری که بعد از شنیدن بک خبر خوب و هیجانانگیز میکنید چیست؟ باکسی که دوست دارید تماس میگیرید و آن خبر خوب را به او میگویید. به اشتراک گذاشتن ، لذت هر چیزی را که تجربه میکنید، شدت میدهد.
زندگی واقعاً در مورد ایجاد معناست. معنا از چیزی که میگیرید ایجاد نمیشود، از چیزی که میبخشید، شکل میگیرد.درنهایت چیزی که به دست میآورید، در طولانیمدت خوشحالتان نمیکند، ولی شخصیتی که پیدا میکنید و چیزی که میبخشید، این کار را میکند.
بیایید در مورد پول باهم صحبت کنیم، به این فکر کنید که پول چگونه میتواند شش نیاز انسانی را برآورده کند؟ لطفاً وقت بگذارید، باید یک کاغذ و قلم کنارتان داشته باشید و یا اگر شما هم اهل دنیای مجازی هستید، حتماً جوابهایتان را بهعنوان یکسری جملات زیبا درآورید، خلاقیت به خرج دهید و آن را با دیگران به اشتراک بگذارید، ببینید جوابهای اطرافیانتان چگونه میتواند به شما حس دهد، دریچه نگاهشان را از آنها بخواهید، کاری نداشته باشید شبکه اجتماعیتان چند نفر است، به این فکر کنید که دنیای شما توسط چند نفر پرشده است! و آنها به چه میزان با اندیشههای شما موافقاند، ولی در درجه اول باید بدانید که خودتان دنبال چه هستید، درونتان را بشکافید.
انگار بهغیراز شما کسی دیگری هم در آنجا زندگی میکند، که مدتهاست گردوغبار زیادی به خود گرفته است، او را دریابید، قرار است برای خودتان وقت بگذارید و به آن دسته از نیازهایی که وجودتان را به لرزه درمیآورد دستیابید چون بدون آن هیچ هدفی را قابلتصور و لمس برای خودتان نمیبینید، و همین میشوید که الآن هستید، البته مطمئن هستم همه شما از جایگاهها و منزلتهای اجتماعی بالاتری از من برخوردار هستید، ولی چیزی که خوب میدانم، این است که شما برای چیزی که در خلوت خود ، خودتان را نکوهش میکنید، و دوست دارید این بار دیگر این سقف آرزوهایتان نباشد بلکه سقف هدفهایتان باشد تلاش میکنید، شما دست به کار شده اید و من هم کنارتان هستم.
پول میتواند به ما:
اطمینان ببخشد؟
مطمئن هستید؟
تفاوت چطور؟
بررسی کنید. واضح است که میتواند احساس اهمیت و قابلتوجه بودن به ما ببخشد. ولی در مورد عشق و علاقه چه طور؟پول نمیتواند برایتان عشق بخرد.ولی میتوانید با پول، حیوان خانگی بخرید و متأسفانه میتواند به شما احساس اشتباهی در ارتباطات بدهد؛چون پول باعث جذب روابطی میشود که همیشه رضایتبخش نیستند.
در مورد رشد چه طور؟ پول میتواند کسبوکار و یادگیری را سرعت دهد.هرچه پول بیشتری داشته باشید ، بیشتر میتوانید کمکهای مالی کنید.
ولی این چیزی ست که واقعاً باور دارم، اگر مهم بودن برای شما ارزش بیشتری دارد، پول، دستخالی رهایتان میکند؛مگر اینکه این اهمیت را از طریق کمکهایی که کردهاید، به دست آورده باشید.اگر به دنبال مهم شدن از طریق پول هستید، هزینه زیادی باید بدهید.دنبال پول زیاد میروید؛ ولی احتمال اینکه رضایت زیادی به دست آورید کم است.
اهمیت و مفهوم نهایی زندگی از طریق مسائل بیرونی به دست نمیآید، بلکه این موضوع، امری درونی ست.این اهمیت از احترام به خودمان ناشی میشود که هیچوقت نمیشود از طریق شخص دیگری به دست آورد.( برای دیدن فیلمهای رایگان و یا ارسال رایگان فایلهای ، دوره مهندسی خلاقیت و آغاز گری در مدار زندگی(CEL)، مقدماتی که خلاصه دوره مقدماتی آن است، اینجا را کلیک کنید)
مردم میتوانند شمارا زیبا، باهوش، زیرک، و بهترین بدانند، یا میتوانند بگویند وحشتناکترین فرد در دنیا هستید، ولی چیزی که مهم است طرز فکر شما در مورد خودتان، چه خود درونی را باور داشته باشید، چه نه، همیشه در حال رشد هستید و خود را مجاب میکنید به انجام کار بیشتر و بخشش بیشازحد معمول و حتی بیشتر از چیزی که تصور میکردید. هیچچیز بیشتر از رشد و بخشش اهمیت ندارد.بنابراین پول باآنکه وسیلهای خارقالعاده است، برای برطرف کردن بسیاری از آن شش نیاز اساسی؛ ولی تنها وسیله نیست. وقتی دنبال پول هستید، فراموش نکنید چرا دنبالش هستید، پول وسیلهای ست که با آن میتوانید بسیاری از نیازهای احساسی و روانشناختی تا را برطرف کنید، در پس این احساسات، نیازهایی هستند که برای خارقالعاده شدن زندگیتان باید برطرفشان کنید، دیگر نمیخواهم موعظهتان کنم؛ ولی میخواستم از این فرصت کوتاه استفاده کنم و بگویم که حین تسلط بر پولتان، منتظر وقتی برای تسلط پیدا کردن روی خودتان نشوید.
سریعترین راه برای ایجاد ارتباطات، احساس پراهمیت بودن زندگیتان، حس عمیق اطمینان و تفاوت در قرار گرفتن بر موضع بخشش به دیگران است، این است که راهی پیدا میکنید تا بیشتر تحسین کنید و توقع کمتری داشته باشید، ثروتمندترین آدم دنیا کسی ست که تحسین میکند.و راز ثروت شکر گذاری و قدردانی ست.
بگذارید راز مهمی را به شما بگویم، که خیلی وقتها در زندگیتان لحاظ نمیکنید و این موضوعی ست که بارها دوست دارید در زندگیتان انجام دهید ولی یک نیروی قوی که بهواسطه مدلسازی ذهنیتان ایجادشده است، شمارا به زمین چسبانده است، میخواهید سوار بر بالن زندگیتان شوید و رهبری و هدایت آن را به دست بگیرید ولی نمیتوانید وزنههای سنگین آن را از به زمین بی اندازید و آن را سبک کنید، میدانید چون شما به خاطر آنکه تا به این لحظه نتوانستهاید بر تصمیم خود مصمم نباشید نمیتوانستید از مهمترین کسی که در زندگیتان او را مقصر میدانید بگذرید و او را ببخشید! و او کسی نیست بهجز خودتان، شما وارد رقابتی بیمعنا با خودتان شدهاید، ولی این بار متوجه شدید، قبل از اینکه حرکت خود را شروع کنید باید کولهبارتان را بردارید و آن را مجهز کنید، باید بدانید نیازتان چیست و بر اساس این نیاز هدف سفرتان چیست، و درنتیجه کوتاهترین راه رسیدن به آن را پیدا کنید، این کار را باهم شروع کردهایم.
میدانید که در طول چند شب و حتی چند روز نمیتوانید این کار را بکنید، باید در درجه اول نیازتان را پیدا کنید، دوم هدفتان را برای سفر مشخص کنید، سوم، چشماندازی قابللمس و تصور را برای خودتان به نمایش بکشید، چشماندازی که خودتان را بتوانید در اوج هدفهایتان ببینید و فرهنگ امید را در درونتان بارور کنید، بگذاریدجسمتان در زمان حال باشد، ولی باید مغزتان آینده را لمس کند، و در آخر برای اینکه بتوانید به ادامه مسیرتان امیدوار باشید، تمرین و تمرین کنید، مانند کوهنوردان، و ورزشکاران، باید قبل از روز مسابقه خودتان را چه ازنظر روحی و چه ازنظر جسمی آماده کنید، و این راز بزرگ را در آخرین جملههای این بخش به شما میگویم، آن را بر روی ذهنتان ، درونتان، دیوارهای اتاقتان، و هرکجا که میتوانید حک کنید و بنویسید، این جمله طلایی زندگیتان است، که شمارا به حرکت واداشته است:
اگر میخواهید در زندگیتان ثروتمند شوید( ثروت مالی و معنوی، و بهطورکلی آن چیزی که موجب رضایت خودتان نسبت به خودتان میشود)ثروتمند شروع کنید.امروز قدران و شکرگزار چه چیزی میتوانید باشید؟ از کی میتوانید قدردانی کنید؟ میتوانید حتی از مشکلات و دردهاییکه در زندگی تحمل کردهاید، قدردانی کنید؟ چه اتفاقی میافتد اگر امروز به این باور برسید که هر اتفاقی در زندگیشما رخ میدهد، دلیل و هدفی دارد و در خدمت شما خواهد بود؟ چه میشود عقیده داشته باشید که زندگی برای شما به وجود آمده است، و اتفاقی نیست؟ و هر مرحلهای از این مسیر به قدرتمند شدنتان کمک میکند تا آدم بهتری شوید.
برای کسب اطلاع و نحوه استفاده از دوره های آموزشی و خدمات مشاوره من می توانید ازطریق شماره تماس 88608518-021 و 44381637-021 تماس حاصل نمایید.