فروش مبتنی بر نورومارکتینگ (Neuromarketing)، مبتنی است بر تفسیر امواج مغزی با استفاده از فناوری های نوین نظير EEG و FMRI که از اساس کاربرد پزشکی دارد. در این مقاله به معرفی چند تکنیک نورومارکتینگ برای فروش بیشتر و بهتر می پردازیم.
سهم بزرگی از مشتریان بالقوه کسب و کار شما را مشتریان خسیس تشکیل می دهند اما چگونه محصول یا خدمت خود را به مشتری خسیس بفروشیم؟ بهتر است که رویکرد خود را نسبت به مشتریان خسیس اصلاح کنید و سهم خود را در بازار نسبت به رقبایی که کمتر از این نکات آگاهی دارند، افزایش دهید.
پژوهش نورواکونومیکس ذکر شده در مقاله قبل نشان می دهد که تقریباً ۱۵ درصد از مشتریان شما افراد ولخرجی هستند که حساسیت کمی نسبت به درد پرداخت یعنی حس ناراحتی عصبی مرتبط با جدایی از پول دارند. فروش به افرادی که حس درد و ناراحتی از پرداخت را ندارند، باید ساده باشد. اینطور نیست؟ یک فرد ولخرج با احساسات بازدارنده ضعیف از خرید، در مقایسه با فرد خسیس یا معمولی، از پیشنهادات ارائه شده بیشتر استقبال می کند. با این حال، فروش مسلم نیست؛ چون اولاً فروش یک رقابت است.
وقتی کسب و کاری را خودتان راه اندازی می کنید، باید بتوانید محصولات خود را به خوبی به دیگران بفروشید. توانایی خوب فروختن یکی از مهم ترین مهارت های کارآفرینان یا صاحبان کسب و کارهای اینترنتی و غیراینترنتی است.
علم نورومارکتینگ باعث تغییر و تحولات بسیاری در زمینه بازاریابی و فروش شده است. چه بسا اقدامات و تکنیک هایی که گفته می شد در بازاریابی و فروش مؤثرند ولی نورومارکتینگ نشان داد که اینگونه نیستند و بالعکس. در این مقاله به دو مورد دیگر که توسط نورمارکتینگ مؤثر شناخته شده اند، می پردازیم.
موضوعی که بارها در دنیای امروز بازاریابی مطرح شده. داستان سرایی چیست؟ خیلی ساده، داستان سرایی (در زمینه بازاریابی) هنر پیوند دادن داستان های قوی با نشان تجاری شماست. بخش جالب داستان سرایی، گوناگونی آن است؛ یک داستان می تواند از هر بخش نشان تجاری شما گفته شود: ساختار آن، کمپین های بازاریابی، تجربه کاربر یا از هر هدف دیگر.
تنوع محصول برای موفقیت تجارت ضروری است. همه ما می دانیم که تجارت یعنی برآورده کردن نیازهای مشتری. با ارائه محصولات متعدد شما فروش خود را بهبود می بخشید زیرا در واقع نیازهای متعددی را برطرف کرده اید. در این مقاله به برخی از روش ها و مفاهیم استراتژی توسعه محصولات متعدد اشاره می کنیم.
یک مثل قدیمی می گوید هرچه سخت تر کار کنید، نتایج بهتری می گیرید. من تشخیص دادم که این مثل نادرست است: هر چه قدرت نفوذ شما بیشتر باشد، نتایج بهتری خواهید گرفت. به عنوان بازاریاب، نیازمندیم که هوشمندانه تر کار کنیم به جای اینکه سخت تر کار کنیم.
یکی از بخش های اساسی هر کسب و کار، ارزیابی قسمت های تشکیل دهنده کسب و کار است. ارزیابی ای که باید واقع گرایانه و به دور از هرگونه اغراق و نادیده گرفتن باشد. در این مقاله نکاتی را درباره ارزیابی نشان تجاری به شما می گوییم.
بازاریابی همانند لاس زدن با شخصی دیگر است: هرگز خیلی پرقدرت پیش نروید ولی از اینکه خودتان را معرفی کنید، نترسید. مفهوم معرفی این مقاله متمرکز شدن روی این ایده است: من آن را " تعادل فشار و کشش " می نامم. هنگامی که استراتژی های فشار به طور کامل با استراتژی های کشش متعادل می شوند، می توان انتظار ورود مشتریان جدید را به صورت خودکار داشته باشید.